سفارش تبلیغ
صبا ویژن







متن زیر بخشی از جلسه پرسش و پاسخ در سیزدهمین نشست سالانه اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل با استاد رحیم پور است.

چرا در زمان آقای خاتمی در ماجرای 11 سپتامبر به ملت ما لقب تروریست دادند، در حالی که آن زمان هیچ مقاومتی هم در برابر آمریکا و غرب نمی‌شد، چرا به ملت ما چنین لقبی دادند؟

 این حرف درست است که هر زمانی که بیشتر کوتاه می آیید، تصور نکنید که آنها بیشتر به شما احترام می‌گذارند، این تجربه تاریخی ملت ما در 200، 300 سال اخیر است، هرجا کوتاه آمدیم و گفتیم که غلط کردیم، شما آقا و سرورید، اینها دو تا لگد اضافی هم زدند، 10 قدم جلوتر آمدند، هر جا محکم در برابر آنها ایستادیم، حرف‌هایشان را عوض کردند و عقب رفتند، امام می گفت که اینها مثل سگ ‌اند، اگر فرار کنید به دنبال شما می‌آیند و گازتان هم می‌گیرند، ولی اگر روبرویش بایستی او هم می‌ایستد و جلوتر نمی‌آید و اگر جلو بروی او هم عقب می‌رود. اینها سگند و اخلاق سگی دارند و باید با آنها اینطور برخورد کرد.

هرجا که امتیاز دادند،‌ جایی بوده که مقاومت کردیم. هرجا که بر سرمان زدند، جایی بوده که مقاومت نکردیم. قانون‌شان این است،‌ الان عده‌ای که می‌گویند تسلیم آمریکا شویم، بعد پیشرفت می‌کنیم و مشکلات حل می‌شود، اصلا اینطور نیست. مگر مصر 30 سال اسیر آنها نبود، یکی از بدبخت‌ترین و فقیرترین ملت‎‌هاست. خودشان می‌گفتند که 40 تا 45 درصد جمعیت‌شان زیر خط فقراند. میلیون‌ها آدم در کنار خیابان‌ها می خوابند دوستان ما رفته بودند و دیده بودند و عکس‌شان را هم آورده بودند که در همان منطقه قبرستان در قاهره، بعضی‌ها در کنار خیابان به دنیا آمدند و همان جا هم مردند. خب این مصر که 30 سال دست شما بود، کدام پیشرفت؟! ایران در زمان شاه که کاملا تحت اختیار مستشاران آمریکایی و انگلیسی و اسرائیلی بود، برای آنهایی هم که مدعی هستند آزادی جنسی باعث پیشرفت می شود، آن دوران فساد هم که بود، خب زمان شاه همه اینها بود، آن زمان بنده 13 - 14 سالم بود، ولی کاملا یادم می‌آید، شما می‌گویید آزادی جنسی پیشرفت می‌آورد، ایران قبل از انقلاب هم که معلوم بود چقدر بدبخت است، یک کشور حقیر درجه چهار، حاکمانش نوکر آنها بودند،‌ که امام می‌گفت اگر ماشین آمریکایی مرجع تقلید یا رئیس ارتش شما را زیر بگیرد،‌ کسی حق نداره به او حرفی بزند اما اگر شما یک سگ آمریکایی را زیر بگیرید،‌ حسابتان را می‌رسند. دیگر از این ذلت بالاتر نبود. زمان شاه ما هیچ چیزی نداشتیم. این خیابان‌ها و جاده‌ها و روستا‌های برق‌دار‌هیچ کدام خبری نبود، یک وقتی تلویزیون این فیلم‌های زمان شاه را پخش کند تا مردم ببینند که خیابان‌ها و شهرها به چه شکل بود. از لحاظ عقب افتادگی اینچنین بودیم و حکومت هم صددرصد سکولار و ضد اسلام بود. فساد اخلاقی هم بسیار زیاد بود،‌ با این وجود کدام پیشرفت حاصل شد؟! منبع




نوشته شده توسط :واژگون::نظرات دیگران [ نظر]

همان گونه که مباحث مهمی چون تحول در علوم انسانی، کاهش نرخ رشد جمعیت و تبعات آن و لزوم حمایت از کار و سرمایه ایرانی و به کار بردن آسیای غربی به جای خاورمیانه پس از اشاره انگشت رهبری مورد توجه قرار گرفت احتمالاً باید صبر کنیم تا بسیاری مسائل دیگر نیز به همین منوال مورد عنایت قرار گیرد. علی الظاهر طرح هر مبحثی که رهبری از آن سخن نگفته باشند یا مرتبط با جریانات انحرافی است یا اساساً بحثی بی مورد و گزاف است. البته باید در چنین وضعیتی شکر گزار خداوندی باشیم که رهبری چنین مسأله شناس داریم که به جای بسیاری از به اصطلاح نخبگان حوزوی و دانشگاهی، مسأله شناسی و گفتمان سازی می کند.

در دیدار اخیر رهبری با اساتید دانشگاه، اشاره ایشان به بی طرفی علمی در مقام کشف حقایق و جهت دار بودن علم در مقام به کار گیری آن حائز اهمیت فراوانی است و از مباحث دراز دامن و مهم در فلسفه علم است. در اینجا غرض، تکرار مباحث فلسفه علم نیست؛ چه به زعم نگارنده، علم حتی در مقام مشاهده و کشف نیز بی جهت و خنثی نیست (و البته به فرموده رهبری مخالفت با نظرات کارشناسانه رهبری نیز نه تنها به معنای ضدیت با ولایت فقیه نیست بلکه نشانه وجود فضای پویا و آزاد اندیشانه است.) اما آنچه که در این دغدغه رهبر انقلاب بارز است همان بخش دوم گزاره یعنی جهت دار بودن علم در مقام استفاده و به کار گیری آن است.

ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :واژگون::نظرات دیگران [ نظر]

    هرم نیازهای انسانی مازلو نیازهایی از جنس عاطفی و همچنین نیاز جنسی را ثانویه میداند. این اولیه و ثانویه کردن بر مبنایی ماتریالیستی صورت گرفته و معلوم نیست چگونه می توان نیاز عاطفی انسان را نیازی حیاتی ندانست؟ آیا حیات در همین نفس کشیدن خلاصه می شود؟ اگر حیات همین است که بیماران مرگ مغزی نیز نفس می کشند. انسانی که نمی تواند دوست بدارد و دوست داشته شود وجهی از وجوه انسانی را فاقد است و بزرگترین رابطه محبت آمیزی که به تعبیر وحی الهی، مایه سکینه و آرامش انسانی است مودت و رحمتی است که خداوند میان دو جنس مذکر و مونث جعل کرده است.

    یکی دیگر از اشتباهاتی که راجع به نیاز عاطفی و جنسی می شود همین تفکیک میان نیاز عاطفی و جنسی است. این تفکیک از ثمرات غربزدگی است و این گونه بر ما عارض شده که در بهترین حالت معتقدیم انسان، هم واجد خصلت های پست حیوانی است و هم واجد خصائص والای معنوی و روحانی.  در حالی که انسان در کلیت خود واجد ذاتی از اساس متفاوت با حیوان است. انسان نه حیوان است و نه فرشته. انسان، انسان است و اگر در قرآن می خوانیم که برخی را کالانعام خوانده است (بل هم اضل) باید توجه کرد که معنای آن این چنین است : آنها مانند چهارپایانند و چه بسا گمراه تر (و پست تر) اینکه انسان می تواند از حیث مقام و درجه به حیوان شبیه شود یا پست تر از حیوان شود به این معنا نیست که انسان حیوان است. فلذا نیازهایی چون خوراک و پوشاک و مسکن و همچنین نیاز جنسی در انسان، ذاتاً با این نیازها در حیوان متفاوت است. انسان ظرف امکان است و همین است که او را اشرف مخلوقات کرده است. نیازهایی از این دست در انسان نیازهای حیوانی نیست و چه بسا همین خوردن و خوابیدن باعث ارتقای درجات روحی انسان باشد. به راستی اگر این قدر نگاه پوزیتیوستی بر ما حاکم نبود نیازی چون خوابیدن را چگونه تبیین می کردیم؟ آیا خوابیدن صرفاً یک اتفاق فیزیولوژیکی برای استراحت اعصاب است؟ مگر نه اینکه خواب برادر مرگ است؟ پس چرا خواب را سیر در عالم معنا نمی دانیم؟ شاید این سفر به موطن اصلی است که خستگی را از تن ما به در می کند. با این نگاه آیا خوابیدن یک نیاز پست حیوانی است؟ به همین قیاس رابطه جنسی که عمیقاً با عشق و عاطفه پیوند دارد چرا باید نیازی پست و حیوانی تلقی شود؟ ( اگر در غرب کالانعام می بینیم که مقوله ای به نام پورنو فارغ از عشق و عاطفه وجود دارد باید آن را ناشی از همان انحطاط و قهقرای بل هم اضل دانست ).

    انسان تابع و تسلیم امر الهی در مسیر رشد و شکوفایی فطرت انسانی است. برای این چنین انسانی حتی خوردن و آمیزش جنسی تعالی بخش است. حتی قدرت که در آموزه های غربی همواره به دیده تردید نگریسته می شود و ذاتاً فساد انگیز معرفی می شود در نگاه اسلامی این چنین نیست. برای انسانی که در مسیر حقیقت اسلام است، قدرت نیز تعالی بخش است. فلذا نیازهای عاطفی انسانی نه از آن حیث که لذت غریزی دارند بل از آن رو که تعالی بخش اند باید تأمین شوند. حکمت خداوندی اقتضا می کند که هیچ میل و گرایش و نیازی بی هوده در انسان مجعول نشده باشد. این نگاه به امیال انسان نگاهی حداکثری است و در برابر آن نگاه حداقلی قرار می گیرد که معتقد است انسان امیال و نیازهایی پست و حیوانی دارد و به هر حال باید آنها را کنترل کرد و در مسیر درست هدایت کرد. نمی بایست به امیال انسانی بدبین بود و آنها را ذاتاً متمایل به کژی دانست. اگر گفته اند ان النفس لاماره باالسوء این نفس را باید چیزی به غیر از میل و نیاز طبیعی انسانی دانست. خداوند ذات بشر را نه دیوصفت سرشته و نه فرشته خو. انسان منبع قابلیت هاست و اراده خداوندی از بدو آفرینش انسان تباهی و گمراهی انسان نبوده و شیطان رانده شده است که انسان را تباه و ذلیل می خواهد.

    با این مقدمات به نظر می رسد باید به انسان و نیازها و امیال او از زاویه دگری نگریست. در درجه اول خود فرد و در درجات بعدی پدر و مادرها و در سطح کلان حکومت ها موظف اند موانع پیش روی ارضای نیازهای انسانی که منجر به رشد انسان می گردند را مرتفع نمایند و لااقل مانعی بر سر برآورده شدن این نیازها نگذارند. از اصل انتخاب عقلانی نتیجه می شود که انسان اگر بتواند نیازهای انسانی خود را به شکل صحیح و انسانی و آنگونه که متناسب فطرت و مطلوب خداوند است برآورده کند لزومی ندارد که به بیراهه رود. اگر انسانی به بیراه می رود از ذات فاسد و خرابش نیست بلکه از نبود راه یا بلد نبودن راه است. انسان نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن دارد و نیرومندترین مودت ها و سکینه ها در میان دو جنس قرار داده شده. پس گرایش میان این دو جنس کاملاً طبیعی است و بدیهی است که انسان چه مرد و چه زن برای برآورده شدن نیاز عاطفی خود و به تبع آن رشد و تعالی انسانی خود گرایش به جنس مخالف خود داشته باشد. پرسش این است که چرا به این نیاز انسانی هماره با عینک بدبینی نگریسته می شود؟ به نظر می رسد اینکه عزمی جدی برای بحران ازدواج و مساله رابطه دختر و پسر وجود ندارد ناشی از نگاه حداقلی و بدبینانه به این نیاز اصیل انسانی است. اگر نگاه حداقلی و بدبینانه به میل جنسی جای خود را به نگاه متعالی انسانی بدهد این نیاز مبدل به امری حیاتی خواهد شد و مسلمآ جامعه برای آن برنامه ریزی جدی تری خواهد کرد.

    ----------------------------------------------------------

    این یادداشت در سایت زنان پرس منتشر شد.

    همچنین این مطالب : 

    درباره انواع فمینیسم

    مردم شناسی تفاوت های جنسیتی

     مساله ای به نام زن



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :واژگون::نظرات دیگران [ نظر]

    توی مغازه که بودیم پسر جوان با موهای دمب اسبی داشت با مشتری قبلیش چک و چونه می زد و به مشتری دیگه ای می گفت اگه درباره کار با گوشی تون مشکلی داشتید با من تماس بگیرید اسمم حامده اینم شماره تلفنمه و کارت ویزیت اش را انداخت توی نایلون گوشی موبایلی که فروخته بود. اینقدر سرش شلوغ بود که وقت نداشت با ما سروکله بزنه. ما که گوشی رو پسندیدیم سریع رفت گوشیو وصل کرد به کامپیوترش تا برنامه های اندروید روش بریزه و در همین حالی که من در حال چونه زدن بودم و می گفتم باباجون به سرباز باید تخفیف بدی و اینجور حرفا با مشتری جدید وارد معامله شد. تو همون یه ربع، بیست دقیقه ای که ما توی مغازش بودیم سه تا گوشی فروخت. با خودم گفتم اگر این مغازه دار در هر ساعت هم دو تا گوشی بفروشه  و اگر بگیم روزی ده ساعت هم کار کنه ( که مطمئنآ از صبح تا شب کار می کنن و تو جایی مثل پاساژ علاأالدین بیشتر از ساعتی دو تا گوشی می فروشن) می کنه روزی بیست تا گوشی و به عبارتی ماهی 600 تا گوشی. من که فکر نمی کنم اینا روی هر گوشی کمتر از پنجاه هزار تومن بخورن. یعنی مثلا روی یه گوشی پونصد هزار تومنی، پنجاه هزار تومن نمی خورن؟ با اون لوازم جانبی و کیف و اون طلقی که می چسبونن رو صفحه گوشی و براش ده پونزده هزار تومن می گیرن مطمئنا اینقدر سود می کنن. ششصد تا پنجاه هزار تومن هم که حساب کنیم می کنه ماهی سی میلیون تومن. چقدر از این مبلغ رو اجاره و پول آب و برق میدن؟ فوقش شش هفت میلیون. اصلا شما بگو ماهی بیست میلیون اینا سود خالص دارن. خدا رو شکر تو مملکت ما مالیات پالیات هم که کسی نمیده. فکرش را بکن ماهی بیست میلیون تومن در عرض یکسال میشه دویست و چهل میلیون. دویست و چهل میلیون تومن در عرض یکسال. والا بریم یکسال تو علاالدین موبایل بفروشیم بعد یه عمر بشینیم بخوریم. خدایی من اگر دویست و چهل میلیون تومن داشتم اصلا کار نمی کردم می ذاشتم بانک و تا اخر عمرم میخوردم و میخوابیدم و کتاب میخوندم و می نوشتم و اینترنت بازی می کردم والا به خدا با این نوناشون! به قول عباس آقا جنگ ما نرم است و خرما بر نخیل.

    --------------------------------------------------------

    یه چیزی، نمی دونم چرا اینقدر همه به قیمت مرغ حساس اند و کسی به قیمت مخابرات اعتراض نمی کنه. واقعآ هزینه ارتباطات توی ایران خیلی گرونه. مخابرات مگه چقدر انرژی مصرف می کنه که اینقدر پول می گیره؟ هزینه اینترنت و جی پی آر اس و موبایل واقعا گرونه در ضمن من نمی فهمم چرا وقتی از کرج با تهران حرف میزنیم باید هزینه جابجایی و بین شهری بیفته آن هم وقتی کرج هم 912 است مثل تهران.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :واژگون::نظرات دیگران [ نظر]

    نقدی بر فیلم راه بهشت

    راه بهشت ساخته مهدی صباغ زاده گویا سعی دارد نسخه ای ایرانی از "محمد رسول الله" باشد. سکانس آغازین فیلم سکانسی کویری است. مردی که دختری را بغل کرده و زنی که به دنبال مرد می دود تا دختر را از چنگال او نجات دهد. مرد بر صورت زن می کوبد و دختر را زنده به گور می کند. پسر بچه ای شاهد این ماجراست و بعد از اینکه مرد از مدفن دختر زنده به گور شده بر می خیزد و می رود پسر بچه به سمت گور می دود و سکانس در اینجا قطع می شود و دست آخر مشخص نمی شود که پسر بچه چه نقشی را در این حادثه ایفا می کند. به نظر می رسد که این آغاز را می بایست در تناسب با سکانس پایانی فیلم ادراک نمود. انتهای فیلم شاهد مزرعه ای سبز هستیم که مادری در کنار دخترش ایستاده است. دختری که زنده به گور نشده و کویری که سبز شده است. همسر و دختر مصعب که قهرمان اول ماجراست و اشراف زاده ای عرب است که تاریخ صدر اسلام از منظر حوادثی که برای او اتفاق می افتد روایت می شود.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :واژگون::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   11   12   13   14   15   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی