یوم الله 22بهمن 1390یعنی روز قشنگ شنبه، روزنامه وزین «وطن امروز» با ویژه نامه ای در 4 صفحه و در تیراژ سراسری، از راهپیمایی کنندگان، «پذیرایی فرهنگی» خواهد کرد. این پذیرایی، قطعا به جز اون همه ساندیسی است که به شما خواهند داد!! اون سر جاش محفوظه!! ضمن سپاس از دوستان «وطن امروز»، نوشته نگارنده در این ویژه نامه، که با عنوان «هسته ای آمده ایم» منتشر می شود، در زیر تقدیم می گردد.
حسین قدیانی: ما بچه های همین خیابانیم. بزرگ شدگان آبادی شرف. سرایندگان «ای مجاهد! ای مظهر شرف». ظهر شرعی تقدیر ما اینجاست. ما اینجا با همان لحن بلال پابرهنه، اذان گفتیم از بلندای مناره ها. ما همه موذن شدیم اینجا. وضو با شعاع نور آفتاب، گرفتیم. آفتاب گرفتیم. خمینی، مسیر انقلاب را از خیابان ما رقم زد. و بعد، به پشتیبانی ما، دولت تعیین کرد. اینجا هنوز هم خمینی دارد برای ما دست تکان می دهد. اینجا ما بر زمان و زمین می گذریم، نه این دو بر ما. اینجا دیروز ندارد. همیشه امروز است. اینجا گذشته ندارد. همیشه حال است. اینجا نوروز طینت ماست. بهاران انقلاب اسلامی. سپیده دم تاریخ. «احسن الاحوال» ملتی که ما باشیم. اینجا سال تحویل خون شهدای ما به خون سیدالشهداست. اینجا دستان بریده عباس بن علی، جلو می برد چرخ جانباز عشق درصد را. اینجا «رقیه»، دلداری می دهد به «علیرضا». اینجا موقعیت «خیبر» و «بدر» است. اینجا هسته ای آمده ایم.
ما بچه های همین خیابانیم. جوانی این خیابان، کنار ما گذشته است. ما که پیر نمی شویم اینجا! اینجا بود که سرنوشت ما با خون شهدا «روشن» شد. اینجا هنوز هم عطر «مصطفای شریف» می دهد. اینجا غنی سازی می شود دانش هسته ای ما. اینجا اولین کلاس درس دانشمندان هسته ای ماست. یادآور نیمکت های 3 نفره! اینجا برای ما «زنگ خاطرات» است، اما برای «آرمیتا» کلاس نقاشی است. ما همه، مدادرنگی های سبز و سفید و سرخ دخترکی هستیم که با دست های کوچکش، از ما «پری» می کشد تا «خون فرشته» همچنان بر «دیو ترور» پیروز شود. اینجا خون بر زر و زور و تزویر و شمشیر پیروز است. اینجا انرژی مثبت می دهد به ما. و حضور ما، به انرژی هسته ای. اینجا هسته ای آمده ایم.
ما بچه های همین خیابانیم. ابایی نداریم از گفتنش. اینجا خیابان نیست؛ خانه پدری ماست. اینجا بود که تصمیم گرفتیم دخالت کنیم در کار جهان. و چون دخالت کردیم، اتفاق دیگری دارد در جهان می افتد. ریشه اشعار سرخ آیات القرمزی برمی گردد به اینجا. نسخه اصلی «التحریر» اینجاست. اینجا «آزادی» تجربه می شود و عشق، فقط با زبان اشک، ترجمه می شود. ما اینجا گریه های مان، همه از فرط خوشحالی است. اول بار، اینجا بود که یک ملت شدیم. اینجاست که یک ملتیم. اینجا هسته ای آمده ایم.
ما بچه های همین خیابانیم. اگر ماهی باشیم، اینجا دریا است. اگر ستاره باشیم، اینجا آسمان است. اگر مجنون باشیم، اینجا کوی لیلی است. اگر لاله باشیم، اینجا دشت حاصل خیز آلاله هاست. «الله اکبر»، اینجا بود که آشنا شد با زبان ما. و نیز «لا اله الا الله». اینجا بود که ما چشم باز کردیم و با دم مسیحایی روح الله، دوباره زنده شدیم. اینجا محل تولد ماست. و پرستار ما خداست که هوای ما را همیشه داشته است. به لطف خدا، اینجا هسته ای آمده ایم.
ما بچه های همین خیابانیم. چشم ما اینجا بهتر می بیند و قلب ما اینجا نازنین تر می زند. کوچه پس کوچه های این خیابان، کوچه پس کوچه های دل ماست. بهترین جای قصه ما از اینجا شروع شد. درست از همین جا بود که خدا، «روح خدا» را در تن سرد زمستان، دمید و از ما شکوفه ساخت. ما اینجا قد کشیدیم و در همین خیابان بود که درآمدیم از آب و گل. اینجا هوا آنقدرها هم سرد نیست. دمای هوا، مثبت عشق است. گرم کرده ما را انرژی هسته ای. اینجا هسته ای آمده ایم.
ما بچه های همین خیابانیم. بزرگ شده های «امام حسین» و «انقلاب اسلامی» و «آزادی» و همین «برج سفید» وسط میدان بزرگ که البته ضریح ندارد، اما انگار امام زاده تظاهرات ماست. اینجا حرم امن حضور ماست. بین الحرمین خاطرات ملتی که ما باشیم. این خیابان، خانه ماست که سقفش، آسمان خداست. این خانه، مال ماست. ما در این خیابان، صاحب خانه ایم. راحتیم. نفس می کشیم. زندگی می کنیم. شعار می دهیم. و شعار می دهیم که اینجا هسته ای آمده ایم.
ما بچه های همین خیابانیم. همین راه. همین راهپیمایی. اینجا بوسیدن دارد پیشانی علیرضا. اینجا دیدن دارد نقاشی آرمیتا. اینجا بوی شهید می دهد. بوی گلاب. بوی مادر شهید دهه 60و یک اتوبوس با 2 طبقه شهید. سوگند به مادران چند شهید، به لاله در خون خفته! اینجا هسته ای آمده ایم…
روزنامه وطن امروز/ 22بهمن 1390
نوشته شده توسط :::نظرات دیگران [ نظر]