سفارش تبلیغ
صبا ویژن







 

تفتیش عقاید حزب الله!

آزادی بیان و حق انتقاد عجب حربه ای است دست بعضی ها؛

اتفاقاتی مثل یادداشت هتاکانه ی یک سردار در روزنامه اطلاعات و سایت خبرآنلاین، تحلیل های بیسابقه ی یک نماینده ی سابق مجلس در یک برنامه تلویزیونی، حلوا حلوا کردن یک فیلم پرحرف حدیث ایرانی در جشنواره های اروپایی و امریکایی و برهنه شدن یک هنرپیشه ی فراری، هرچند علی الظاهر بهم مرتبط نیستند ولی حاشیه های بهم مرتبطی رابرای ما فراهم کرده اند.

عجیب است که وقتی برخی از رفقای ما نسبت به این اتفاقات واکنش نشان می دهند سریعاً به نقض آزادی بیان و خشونت گرایی و امثال این اوصاف متهم می شوند. نه سردار علایی و نه عماد افروغ و نه اصغر فرهادی هیچکدام نه به دادسرایی احضار شده اند و نه مورد عتاب و خطاب مسوولان قرار گرفته اند(و البته ما هم خوش نداریم که اینگونه بشود). همه شان چندین و چند روزنامه و سایت و رسانه ی دیگر دارند که حرفهایشان را تکرار کنند و از خودشان دفاع کنند و از آن بالاتر به منتقدین خود حمله کنند؛ ولی چگونه است که منتقدین آنها حق انتقاد ندارند و در صورت ابراز نظر سریعاً به نقض آزادی بیان متهم و به گروه های فشار منتسب می شوند!

عجیب است که حزب الله توسط ده ها سایت و روزنامه تفتیش عقاید می شود که چرا شما از حرف های سردار علایی و عماد افروغ ناراحت شده اید! یا حتی بالاتر از آن تفتیش احساسات می شود که چرا از موفقیت های فیلم ضد ایرانی «جدایی نادر از سیمین» خوشحال نشده اید و یا اینکه متعصبانه با برهنه شدن آن ستاره ی پیشین مواجهه می کنید!!!

ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]

    یادداشت مهمان»
    90/11/1 1:32 ع

    مانده بودم که راجع به حرفهای عماد افروغ چه بنویسم...

    فردای ماجرا استادی از اساتید بنام حوزه و دانشگاه تماس گرفت که یادداشتش در نقد منصفانه(و البته در واقع در حمایت) عماد افروغ را در جایی منتشر کنم؛ استدلالش این بود که نباید بگذاریم این هم بخاطر چهارتا حرف ولو ناحساب برود در جبهه ضد ولایت فقیه... البته من نتوانستم یادداشتش را در جایی منتشر کنم.

    پس فردایش مهدی فاطمی صدر تماس گرفت که اگر می شود یادداشتم را در وبلاگت به عنوان یادداشت مهمان منتشر کن. مهدی خوب می نویسد... هرچند به سختی خوانده می شود. ظاهرا چند صباحی است که به علت حمله مکرر سایبری سایت اش دان شده است.

    یادداشت زیر نوشته ی مهدی فاطمی صدر است:

    شبهه‌زدایی در پیاده‌رو

    مهدی فاطمی صدر

    من البته نه‌می‌فهمم چه می‌شود که کسی در تلویزیون جمهوری به قواره‌ی هفتاد میلیون نفر به ولایت فقیه خدشه کند و وقتی هفتاد نفر پی تجمع به‌روند فریادش بلند شود؟! و جالب نفر بعد است که برای رفع شبهات شب قبل آورده‌اند و او هم پس از نالیدن از نه‌بود فضای نقد، منتقدین را "گروه فشار" خطاب می‌کند؛ و نفر بعدتر می‌نویسد: بس‌یاری از این واکنش‌هایی که علیه ایشان رخ داد، واکنشی نیست که با منطق اسلام سازگار باشد. و اگر بیم این نه‌بود که جوان‌های حزب‌اللهی به خاطر حمیت در دفاع از امر ولایت بده‌کار این جماعت شوند این‌ها را نه‌می‌نوشتم، که بحث از ولایت و حوزه و فقه را اساساً در صلاحیت روشن‌فکران مدرن مکلا و معمم نه‌می‌دانم.

    و این که چه را نیروهای انقلاب در پاسخ به یک برنامه‌ی زنده‌ به سراغ پیاده‌روی تلویزیون جمهوری می‌روند، دلیل ساده‌اش آن است که سهم ما از تمام این تلویزیون چیزی بیش از هم‌آن پیاده‌رو نیست، که در این جنگ نابرابر از هم‌آن هم رسانه می‌سازیم و حریف سوار بر آنتن را پس می‌زنیم؛ البته اگر طرف‌داران "نقد منطقی" یکان ضدشورش را با باتوم به سراغ ما نه‌فرستند.

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]

    خیلی باخودم کلنجار رفتم که بنویسم یا نه!

    دست کم گفتم نوشتن چند جمله در وبلاگی مهجور جای دوری نمی رود.

    سرداری نامه ای نوشته و سرداران همقطارش پاسخی داده اند. مهم است. آنقدر که بی بی جیغ ها دست بگیرند و بزن و بکوب راه بیاندازند. در این لای و لوی من به این فکر میکردم چه می شود که حالا بعد از گذشت دوسال از 9دی 88 که تودهنی محکم مردم دهن حضرات همگرا با فتنه را بست، دوباره برخی سر بلند کنند، سینه را جلو بدهند و صدا صاف کنند و الی آخر...

    چه شده که حضرات اعتماد به نفسشان را بدست آورده اند؟! چه شده که عینکشان را روی چشمشان جابجا می کنند و سرمیجنبانند؟! اینان که لگدکوب مردم شده بودند چطور دوباره «سبز» می شوند و قد علم میکنند؟!

    ...پاسخ را نمی دانم!

    فقط یک چیز روشن است:

    وقتی پس از ماه ها خون دل خوردن مردم و ماه ها «هل من ناصر» گفتن رهبری، دوباره ساکتین فتنه بر صدر می نشینند و قدر می بینند، چرا مار فتنه سربلند نکند؟! اینهمه خون جگر برای این نبود که دوباره پدرخوانده های اصولگرا برای حفظ بیضه ی اسلام به ساکتین فتنه باج بدهند و برایشان در لیست اصولگرایان جا رزرو کنند. چرا سردار پر سابقه ی ما از جسارت پروا کند در حالیکه رفقای ساکت بر رقبای «تندرو» و «وحدت شکن» برتری می یابند؟!

    جامعه ی دینی جامعه ای است که مومنین در آن عزیز اند و منافقین ذلیل؛ وقتی چنین اتفاقی رخ میدهد سخت درگیر این سوال می شوم که چه کسانی زمینه ساز بی پروایی و تجرّی منافقین و انزوای مومنین می شوند. شاید شایسته تر آن باشد که به این سوال پاسخ دهیم وگرنه جامعه مومنین هرگز از منافقین خالی نبوده است و نخواهد بود، آنچنان که در زمان حیات رسول الله، از هر سه نفر ساکن مدینه، یک نفر در دایره ی منافقین بود...

    مومنین اگر عزیز نباشند، مار فتنه از ستون های روزنامه بیرون می خزد، دور دست های ولایت می پیچد و پهلوی ناموس خدا را می شکند...

    بعد از تحریر:

    از روزنامه اطلاعات انتظاری نیست؛ اما کاش سایت «خبرآنلاین» که به رئیس محترم مجلس شورای اسلامی منتسب است، بخاطر بازنشر یادداشت توهین آمیز سردار، از مردم عذرخواهی کند



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]

    جنجال چرا؟!»
    90/10/19 10:32 ص

    کمی توضیح:

    روز گذشته در برخی سایت های خبری، متنی جنجالی منتشر شد که ادعا شده بود پیاده شده ی سخنرانی بنده در یک دانشگاه بوده است. البته هیچ سایتی ننوشته که کدام دانشگاه و یا در چه تاریخی. رفقایی که اینجا سر میزنند می دانند که متن مطالب مورد تایید را خودم دراین وبلاگ منتشر می کنم.

    از اینکه برخی حقایق را درباره مهمترین و اثرگذارترین دستگاه فرهنگی و رسانه ای کشور بگویم ابایی ندارم ولی فکر نکنم کسی خوشش بیاید که از حرفهایش سوءاستفاده شود.

    حدود دو ماه است که درباره صدا و سیما جایی سخنرانی نداشته ام. برخی مطالب منتشر شده البته آشناست. یعنی شاید پیش از این درآن باره حرفهایی زده باشم ولی برخی دیگر طبعا نمی تواند حرفهای عمومی در یک سخنرانی باشد. مگر جلسات خصوصی و یا حرفهای اف د رکورد...

    مثلا نسبت عملکرد مخدوش صدا و سیما با رخداد فتنه را پیش از این در مصاحبه با هفته نامه دانشجویان گفته ام. همچنین نسبت به رفتارهای نمایشی مدیران ارشد صدا و سیما یادداشت نوشته ام. نقد به برخی برنامه های تلویزیون هم اتفاق عجیبی نیست. تقدیرهای بی حساب و کتاب مدیران از برنامه های سخیف هم قبلا در یادداشت ها(مثلا در تقدیر از سریال وضعیت سفید) گفته شده و...

    برخی دیگر از نقل قولها ناقص و موجب بدفهمی و سوءاستفاده است. بخصوص آنجا که نام اشخاص و همکاران ام آمده است زمینه ی کدورت و فساد ذات البین را فراهم خواهد کرد. بدیهی است اگر منتشر کنندگان این مطلب قرار بود امانت داری و اخلاق رسانه ای را رعایت کنند باید به طریقی دیگر عمل می کردند. ظاهرا رسانه های مورد اشاره اغراض دیگری را در ورای انتشار این سخنان دنبال می کنند.

    برخی مطالب و انتقادات پیشین را اینجا ببینید:

    سیئات صدا و سیما مردم را به رهبری بدبین می کند.

    نفوذ انگاره های فمینیسیتی در تلویزیون

    چند جمله با رئیس محترم تلویزیون ایران

    برادر ضرغامی! بچه همسایه در تلویزیون ما گریه می کند!

    گفتند هری پاتر پخش کنید اینها نیایند به خیابان!



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]

    عزیزتر از شهدا...

    به این فکر میکردم که علیرغم تکرار مفهوم «جنگ نرم» و مفاهیم مشابه آن، ولی هنوز درک درستی از آن نداریم. درک درست آنجاست که واقعاً خودمان را در «مجاهده» بدانیم و مجاهدان این جنگ را همچون شهدا و جانبازان و ایثارگران دفاع مقدس عزیز بداریم.
    این روزها که التهاب شب و روز فتنه 88 فروکش کرده است، عده ای می خواهند پیشکسوتان جهاد نرم را از عرصه ی یاد و اعتبار خارج کنند تا برای خود آب باریکه ی اعتباری فراهم کنند. دقیقا نظیر سال های پس از جنگ که مدعیان سازندگی و اصلاح، دوران مجاهده و شهادت را سپری شده دانسته اند و با قیافه ی حق به جانب از ضرورت «معیشت» گفتند. شگفت اینکه امام امت هشدار داده بودند که : «نگذارید پیشکسوتان جهاد و شهادت در پیچ و خم زندگی روزمره خود به فراموشی سپرده شوند.»
    عجیب تر اینکه همان فراریان جهاد و مدعیان مدیریت امور، مجاهدان و از جان گذشتگان جنگ را کسانی دانستند که «دارند با جنگ کاسبی می کنند»!
    چه کسی تردید دارد که امروز –در روزگار عافیت- در صف مجاهدین و مومنین انقلابی باقی ماندن دشوارتر از گذشته است؟ و اگر دشوارتر است پس چرا ارزشمندتر نباشد؟ و اگر ارزشمنتر است پس چرا شهدا به جایگاه مجاهدان امروز ما غبطه نخورند؟ و اگر اینچنین است پس چرا این مجاهدان را از شهدا گرامی تر نداریم؟
    به یقین می دانم که جوان حزب اللهی امروز که برای رفع یک شبهه و یا دفع یک حمله ی اعتقادی و یا رسوا کردن یک نقشه ی شوم، به آب و آتش میزند و از عافیت و جوانی و آبروی خود هزینه می کند، مصداق واقعی آیه ی شریفه ی «... و من هم می ینتظر» است و حاشا که خداوند اجری کمتر از شهادت نصیبشان کند.
    مجاهده زمان معین و دوره ی گذرا ندارد. آنچه از قرآن می فهمم اینکه «مجاهد بودن» شیوه ای از دینداری است که برخی مومنین آنرا انتخاب می کنند و عده ای آنرا وامیگذارند. جهاد همیشه هست ولی شکل مجاهده تغییر می کند و امروز، این همان حزب اللهی بودن و انقلابی ماندن است... فضّل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً... همیشه!
    امثال من که نقص در نیت و عقیده آنها را در حسرت دایره ی مجاهدین نگه داشته راه دیگری دارند و آن هم گرامی داشت مجاهدین جنگ نرم است. رهبر معظم فرموده بودن : «امروز زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست» و این حکم در خصوص مجاهدین جنگ نرم هم جاری است.
    عزیز داشتن مومنین و خفیف کردن منافقین خصلت اصلی مومنین مجاهد است «یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یات الله بقوم یحبهم و یحبونه اذلة علی المومنین اعزة علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم ذلک فضل الله» واین البته هشداری است به مومنین که اگر در این دایره وارد نشوند به زودی با گروهی دیگر جایگزین می شوند و این سلسله ادامه می یابد تا خداوند مجاهدان راه خودش را بشناسد و دین خدا به دست بهترین بندگان او رشد یابد...
    یا معزّ الاولیاء و مذلّ الاعداء
    بعد از تحریر:
    ازآنجا که بسیاری از رفقای جبهه فرهنگی و رسانه ای حزب الله لطف دارند و به این پنجره سر می زنند، گفتم تذکری باشد برای خودم و آنها.
    ان شاءالله ادامه دارد...


  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   21   22   23   24   25   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی