سفارش تبلیغ
صبا ویژن







رسانه، بنیاد گرایی مسیحی و بحران هویت در غرب

گفتگو با وحید یامین پور

هفته نامه مثلث

1.      بهتره گفتگو را با تعریف اصطلاح بنیادگرایی و ریشه شناسی این مفهوم شروع کنیم. شما قائل به چه تعریفی از بنیادگرایی هستید؟

تعبیر بنیاد گرایی بیشتر با رویکردی تحقیر آمیز و برای تعریف نحله و شیوه جدیدی از بارگشت به اصول دینی در ادبیات سیاسی جهان وارد شد. بطور روشن نیز با پسوند و صفت اسلامی در ادبیات سیاسی و رسانه ای جهان غرب رایج گشت. حقیقت این است که در رایج شدن و رشد استفاده از این مفهوم، نقش انقلاب اسلامی را نباید نادیده گرفت. انقلاب اسلامی مفهیمی را وارد ادبیات سیاسی رایج جهان کرد که تا پیش از ان سابقه و ما به ازایی نداشته است. به عنوان مثال حضرت امام (ره) از واژگانی چون استکبار، مستضعفین و ... استفاده می کرد که ما به ازایی در ادبیات رایج سیاسی دنیا نداشتند و ادبیات سیاسی کلاسیک اینها را فهم نمی کرد، ولی این مفاهیم به همان اندازه که برای دنیای غرب نااشنا و نامفهوم بود، در فرهنگ اسلامی، ما به ازای روشن دینی داشت. بتدریج وقتی این واژگان تکرار شدند یک مجموعه ای از مفاهیم را ایجاد کردند که با خود روح و معنای واحدی را منتقل می کرد. ما در فضای گفتمان انقلاب اسلامی از آن با عنوان «بیداری اسلامی» یا «جنبش های بیداری اسلامی» یاد می کردیم ولی ما به ازای امریکایی این مفهوم «بنیاد گرایی اسلامی» بود. آنها همین هاله تشکیل شده از مفاهیم اصیل اسلامی را برای تحقیر ذیل واژگانی چون رادیکالیسم و بنیاد گرایی اسلامی تعبیر می کردند. چرا که در ادبیات رایج و سیاسی کلاسیک غرب و با توجه به سابقه بنیاد گرایی در مسیحیت، مفهوم بنیاد گرایی با تندروی و رادیکالیسم همراه بوده است که مفهومی غیر قابل گفتگو و غیر منطقی نمایانده می شد. اما در دهه 90 میلادی بنیادگرایی شکل پیچیده تری به خود گرفت. نمونه هایی از بنیاد گرایی در ادبیات سیاسی وارد شد که ارتباطی با فضای اسلامی نداشت. ضمن آنکه ما جریان های متقلبانه ای از اسلام گرایی را در این دهه شاهد هستیم ، نظیر طالبانیسم و القاعده.

2.      شما به مفهوم بنیاد گرایی در اسلام و به عبارتی بنیادگرایی اسلامی پرداختید و بدرستی اشاره نمودید که در دهه های 70 و 80 میلادی، این مفهوم برای اطلاق به کلیت جریان های اسلامی در غرب بکار می رفت. ولی بسیاری از اسلام شناسان غربی ، مانند اسپوزیتو از بکار بردن این واژه (بنیاد گرایی) در مورد اسلام اکراه دارند و معتقدند که اصطلاح بنیاد گرایی آمیخته با مسیحیت است و در فرهنگ تاریخی و تمدنی مسیحیت ایجاد و رشد یافته است و به عبارتی سابقه ای غربی دارد نه شرقی. نظر شما در این ارتباط چیست؟

ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]


    یادداشت وارده:

    یا هنرمندانه پاسخ دهید یا آتش بس یک طرف کنید!

    مطلب زیر یادداشت یکی از دوستان است درباره غائله ی اخیر؛ رفیق شفیق و بصیر ما البته بدلایلی شخصا از انتشارش با نام پرهیز کرده است اما رخصت انتشارش را به «کیستی ما» داده است. از همه دوستان ملتمسانه می خواهم این یادداشت را با دقت بخوانند و اگر جوابی دارند ارائه دهند.

    چند ماه آغازین سال جهاد اقتصادی در فضای رسانه ای و سیاسی مطبوعاتی کشور مسئله ای با عنوان جریان انحرافی پررنگ تر و پرحجم تر از دیگر عناوین مطرح شد. پس از آن بحث وزرا و ادغام وزارت خانه های کلیدی و حساس دولت، مدتی معطل ماند. بسآمد بالای موضوعات فرعی و غیر اصیل در این مدت هم باعث دلزدگی شده بود و هم اینکه حقیقتا شوری آش، آشپزهای این طعام را نیز صدا درآورده بود. اما طرفه آن که همین «نپرداختن به موضوعات اصیل» «حفظ وحدت» و «لزوم عدم توجه به عناوین بدون اولویت» نیز تبدیل به یک مشاعره و تکرار باسمه ای شد که به سرنوشت ملال آور مسئله قبلی دچار شد.
    دسته بندی های سیاسی در کشور پررنگ تر و شفاف تر از آنی است که هر ماست فروشی به راحتی بتواند ادعای شیرینی ماست خود را بکند و بر ناظران بصیر این صحنه دوغ و دوشاب فرصت طلبی جناحی بر دلسوزی انقلابی معلوم نباشد. حتی در میان برخی مخلصان به انقلاب و ا سلام نیز متأسفانه برخی عجله ها و یا خوش مغزی ها برای اظهار « من از قبل می گفتم» ها باعث شد رعایت مصالح و اصول انقلاب زیر پا گذاشته شود.
    به همین مناسبت، رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سیزده هم تیر ماه نسبت به این وضعیت ابراز نظر می فرمایند و خواست? قدیمی و بحق خود را به صورت گذرا مطرح می کنند که کلیت حرکت کشور و انقلاب نباید معطل یک مسئله پیش پاافتاده شود: « یکى از چیزهائى هم که حالا در عرصه و در میدان لازم است به آن توجه کنیم، این است که: مراقب باشیم دستگاه‌هاى انقلاب سرشان گرمِ کارهاى غیرمفید و احیاناً مضر در این حرکت پیشرونده نشود، که یکى از اینها، همین مسئله‌ى اختلافات است، که من اگر روى اینها تکیه میکنم، به خاطر این است. یک وقت هست که یک جریانى در مقابل انقلاب مى‌آید قد علم میکند به قصد کوبیدن انقلاب، خب، وظیفه‌ى هر کسى است که دفاع کند.»
    ایشان برای فرق بین خطر اصلی و دل نگرانی های کمتر اولویت دار مشخص شود، مثال می زند: «کمااینکه در سال 88 دیدید این کار اتفاق افتاد. یک وقت این است قضیه، یک وقت نه، قضیه، قضیه‌ى ایستادگى در مقابل یک حرکت براندازانه و اینچنین نیست؛ اختلاف نظر، اختلاف سلیقه، اختلاف عقیده احیاناً است. اینها را بایستى هرچه ممکن است فرو کاست. اینجور چیزها را هرچه ممکن است باید کم کرد. مشتعل کردن این اختلاف نظرها مضر است.»
    البته این نوع موضع گیری حضرت آقا در قبال کج تابی های احمدی نژاد و نزدیکان ایشان جدید نیست. در ماجرای «دوستی با مردم اسرائیل»، در بحث «کنار زدن معاون اول پیشنهادی رئیس جمهور» و بالاتر حتی در اتفاق عجیب تغییر وزیر اطلاعات ایشان همین سعی در فروکاستن مسئله به یک اختلاف نظر و تخفیف اهمیت ماجرا اقدام کردند.
    اما متاسفانه همان کسی که مصداق و هدف این شفقت ها و معاضدت ها قرار گرفت، در اظهارات عجیبی نسبت به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دقیقا فردای همین سخنان کریمانه، باز فضای رسانه ای را به شکل حمله انبوه و آتش باری سنگین مشتعل کرد. هر چند این فضا به لطف همان سخنان به سرعت خاموش شد.
    حدود یک ماه از این قصه نگذشته است که دوباره دسته گل جدیدی وارد بازار سیاست کشور شده است. روز شنبه روزنامه ایران ویژه نامه ای برای موضوع حجاب منتشر کرده است و در آن دیدگاه گل منگلی درباره حجاب را تجمیع کرده است و از کم لطفی و طعن بر حجاب رسمی را هم کم نگذاشته است. به همین مناسبت فرصت طلبان سیاسی به همراه برخی دلسوزان عجول و متأسفانه فراموش کار دوباره دست به کار شده اند تا زمین و زمان را به دو بخش تقسیم کنند، موافقان ویژه نامه و مخالفان ویژه نامه.
    با ماهی گیران و بوقلمون های سیاسی سخن از انصاف و عدالت و حق گفتن آب در هاون کوبیدن است. عجیب دوستان انقلاب و دلسوزان هستند که باز همان راه غلط قبل را در پیش گرفته اند اما این بار زرنگی کرده هوشیار شده اند که این عملیات فریب جریان انحرافی است. الله اکبر! اگر شما که به حق متفطن به این معنا هستید پس چرا باز همان روش قبلی را در پیش گرفته اید؟ کدام روش قبلی؟
    همان روشی که در آن یک حرف غلط به جای اینکه پاسخ داده شود، تکرار می شود، گوینده آن ملکوک و هتک می شود بدون اینکه به درستی حرف غلط او نقد شود. روشی که در آن برخی ملاحظات انتخاباتی و دلبستگی های «من در آوردی» بر اخلاق و مصالح اصلی کشور پا می نهدو با گرفتن اظهار نظر و بیانیه و مصاحبه و تولید خبر و تحلیل به صورت پرحجم یک بمباران رسانه ای بسیار گسترده بر رقیب می کند. اما این دفعه خوش دلانه معتقد است که دست دزد را خوانده است که از همین دیوار می خواهد کالای وحدت و ثبات فضای سیاسی کشور را بدزدد.
    برای ناظران جزیی سیاسی مثل نگارنده خسته کننده است از یک سوراخ به تعداد انگشتان دست گزیده شویم و متجرب نشویم و برای ناصح امین چقدر صبر لازم است که فرزندانش توصیه هایی به این شفافی را به چه سرعتی فراموش می کنند، همان دیدار فرماندهان سپاه، سیزده تیر نود: « یک مسئله این است که اگر یک کسى یک حرف غلطى زد، آیا کسى باید به او جواب بدهد یا نه؟ خب، بله معلوم است. جواب دادن به حرف غلط، شیوه‌ى خودش را دارد، راه خودش را دارد، کار خاص خودش است. یک وقت هست که حالا که کسى یک حرف غلطى زد، ما بیائیم مثلاً صدجا این حرف غلط را تابلو کنیم، شعار کنیم که آقا، فلانى این حرف غلط را زد، تا همه بدانند. این است که اشتباه است، خطاست. من با حرکت روشنگرانه از سوى هر کسى، از سوى هر نهادى، هیچ مخالفتى ندارم، بلکه علاقه‌مندم و معتقدم به مسئله‌ى تبیین. یعنى اصلاً جزو راهبردهاى اساسى کار ما از اول، مسئله‌ى تبیین بوده است. تبیین لازم است؛ اما این معنایش این نیست که ما به اختلافات درونى، هى دامن بزنیم. مراقب باشید.»
    اسف بار تر فاصله این بوالهوسی نامیمون، از سخنان مهم رهبر معظم انقلاب است که یک هفته قبل در دیدار اخیر ماه رمضانی مسئولان در باب نقاط اولویت در ضعفها و قوت ها زده شده است. فرمایشات راهبردی ای که در آن وضعیت جبهه حق در داخل  و خارج، در ایران و جهان اسلام ارزیابی، هدف گزاری و آینده آن به صورت علمیاتی بررسی شد.
    جریانی سیاسی موسوم به انحرافی به زعم منتقدانش بنای خود را بر « بدنامی بهتر از گمنامی» و « باز کردن جا در دل ضدانقلاب» گذاشته است. بنابر فرمایش کارشناسان راهبردی مواجهه با این جریان، استراتژیست های جریان منحرف به دنبال ایجاد شکاف و خط کشی و تفرقه بین هواداران اصولگرایی و رویکردهای انقلابی در نظام هستند. اما چه خوب است که همین صاحب نظران از رسانه های منتسب به خود سوال کنند حرکت نعل به نعل در همان مسیر مد نظر از چه گونه ای از هوشیاری و ظرافت و ذکاوت برخوردار است؟

    نقل است که یکی از سیاسیون فعلی که قبلا سابقه نظامی داشته از سوی رهبری مورد خطاب و گلایه قرار می گیرند، که چرا در رفتار رسانه های منتسب به خود رعایت مصالح را نمی کنند؟ وی مدعی می شود که رقیب رعایت نمی کند ما هم مجبور به پاسخ می شویم! حضرت آقا آنجا به ایشان می گویند، آقای فلانی شما نظامی هستید، می دانید آتش بس یک طرف چیست، لطفا آتش بس یک طرفه کنید!
    صحت و سقم این حکایت افواهی سیاسی هر چه باشد، پیشنهادی است خدمت دوستان دلسوز انقلاب و ولایت که اگر هنرمندی و ظرافت در برخورد با فتنه های پیش پافتاده و پیچیدگی های سیاسی را ندارید، دندان به جگر بگذارید و آتش بس یک طرفه کنید!


  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]
    مرا متهم کنید!
    یک برخورد بد با یک نشریه بدتر
    دیروز صبح بیدار شده و نشده، پیامکهایی با مضمون های مشابه از سوی سایتهای خبری بدستم رسید در محکوم کردن ویژه نامه ای بنام «خاتون» که گفته بودند منتسب به جریان انحرافی است. حرفهایی از قول علی اکبر جوانفکر و مهدی کلهر در پیامکها آمده بود که سکر و خواب آلودگی ماه رمضان را از سرم پراند. بعد تر هم رفقا زنگ زدند و نخوانده از من خواستند که در رد و نقد آن یادداشت و مقاله بنویسم.

    ویژه نامه را خریدم؛ مطالب اعم از یادداشت ها، گزارش ها و مصاحبه ها آنگونه است که در زیر می آید:

    آغوش والدین، نوشته دکتر فریده خلج آبادی فراهانی
    مصاحبه خواندنی با آیت الله حائری شیرازی
    مقاله مریم ارشدی در عظمت حضرت زهرا (س)
    تلخیص مقالات مکتب اسلام با عنوان اخلاق جنسی از آزادی تا لذت، با تلاش عاطفه یزدانی
    مصاحبه های علمی آقایان فیاض و قائم مقامی
    مصاحبه حجت الاسلام حاج ابوالقاسم در حول و حوش مفاهیم عرفانی و قرآنی
    مصاحبه خانواده محور بهمن شریف زاده
    گزارش خواندنی با عنوان چرا با حجاب شدم؟ از روی آوردن سرخوردگان فرهنگ غرب به حجاب اسلامی
    یادداشت فائزه نوروزی با عنوان علم حاکمیت خداوند بر زمین در دفاع از حجاب اسلامی در برابر فمینسم
    یادداشت فلسفی غرب ستیزانه اکبر جباری
    نقد مدگرایی در یادداشت نگار طاهری با عنوان مانتوهای تابستانی و مدهایی برای دیده شدن
    گزارش کامل و بی سابقه درباره مروه شربینی شهیده حجاب
    یادداشت «دژی برای حیا» در تبیبن اسلامی مفهوم حیا نوشته اعظم بهرامی
    گزارش هشت سخنرانی رحیم پور ازغدی درباره حجاب که برای اولین بار اتفاق می افتد
    زندگی نامه اسماء بنت عمیس به عنوان زن برتر اسلامی
    نقد بنیادی فمینیسم در مصاحبه با شهریار زرشناس
    خلاصه چند سخنرانی حجت الاسلام قاسمیان در تحلیل قرآنی پدیده زوجیت
    یدداشت وبلاگی جالب «چادر، قانون و اجبار» نوشته ریحانه ذوالفقاری که بدرستی نکته ای مبتلابه را گوشزد میکند و آنهم توهین به چادر در استفاده های نابجا مانند دادگاههاست. او در آخر مینویسد: «باید در قوانین تجدید نظر شود که کجا باید چادر اجباری باشد چرا که چادر نماد مبارزه و اسلام خمینی است و ارزشمند است و...»
    سیره اهل بیت در برخورد با خانواده در مصاحبه با حجت الاسلام فضلعلی
    یادداشت حزب اللهی دوست خوبم حمیدغریب رضا با عنوان «زن ایرانی مادر معنوی تمدن اسلامی-ایرانی»
    یادداشتی خواندنی از مرحوم عین صاد(علی صفایی) درباره لباس برتر
    تبار شناسی پوشش در مقاله سید عباس صالحی
    و... اینها فقط صد و سی صفحه اول این ویژه نامه است. نام ها آشناست. علی الاغلب حزب اللهی و متعلق به گفتمان انقلاب اند.
    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]

    سیمای جمهوری اسلامی،
     
     وقتی از چشم نخبگان می افتد

    تقریباً 5 سالی است که بطور مستمر نقد صدا وسیما هم به اشتغالاتم اضافه شده است. منصفانه تر اینکه در دوسال اخیر به یک اشتغال اصلی بدل شده است. کارمان شده اینکه از این دانشگاه به آن دانشگاه و از این محفل به آن محفل برویم و صدا و سیما را هم در پیام و محتوا و هم در ساختار و مدیریت تحلیل ونقد کنیم. متاخرترین سخنرانی ها در چند هفته اخیر در دانشگاه تهران، صنعتی اصفهان، علوم پزشکی و صنعتی بابل، دانشگاه ارومیه، طرح ولایت بوشهر، طرح ضیافت در مشهد، طرح مطالعاتی والعصر امام صادق علیه السلام، طرح حکمت بلیغ دانشگاه علامه طباطبایی و... انجام شد.

    اتفاق جالب توجه و قابل تامل اینکه سطح توجه و دقت دانشجویان در خصوص عملکرد انتقاد برانگیز صدا و سیما به شدت در حال رشد است و بدبینی و حتی یاس از اصلاح وضعیت موجود تلویزیون ایران به سرعت در حال انتشار و گسترش است. خاطرم هست در یکی از سخنرانی ها در دانشگاه قم دانشجویی با ناراحتی پرسید به نظر شما عزت ا... ضرغامی ممکن است عضو لژهای فروماسونری باشد؟!!! حالا تصور کنید که یکی مثل من باید از آنور بیافتد که تندروی نکنید و واقع بین باشید اینها نیروهای انقلاب اند و حداکثر اینکه در خدمت انقلاب نیستند یا توانش را ندارند و اینجور حرفها...

    مطالبات دانشجویی از صدا و سیما در سال های اخیر به سطح رضایت بخش و مطلوب نزدیک شده است. یحتمل درگیری های رسانه ای چند سال اخیر و لطمات شدیدی که در جریان فتنه و پس و پیش آن از ناکارآمدی و کندی رادیو و تلویزیون ایران بر بدنه فرهنگ انقلابی و ثمرات نظام وارد آمده است، دانشجویان را به توجه بیشتر در حوزه رسانه سوق داده. به زعم دانشجویان و نخبگان انقلابی صدا و سیما جمهوری اسلامی متهم ردیف اول در زمینه سازی توهّم علیه نظام و کم کاری در بازتولید گفتمان انقلاب اسلامی و تخریب بنیان های تاریخی دینی و بومی است. اتهامی که برخی مسوولان صدا وسیما با زیرکی آنرا به ماهواره و رسانه های ضد انقلاب نسبت می دهند. البته لازم نیست حرفهای بارها گفته شده ی دیگران را در اینکه جنگ نرم و رسانه ای دشمن ارزش های اسلامی و انقلابی را نشانه رفته است، دوباره تکرار کنم؛ نکته مهم این است که امروز نخبگان و دانشجویان مومن و انقلابی در سراسر کشور، رادیو و تلویزیون ایران را هم در کنار و در ردیف همین جبهه ارزیابی می کنند. 

    کافی است سری به سایت ها و نشریات اصولگرا و متعلق به جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی بزنید تا ببینید بدون استثناء همه عکس و تصویری از یک سریال یا برنامه تلویزیونی را در گوشه و کنار رسانه خود آویخته اند و مطالبات انقلابی و برزمین مانده امام(ره) و حضرت آقا را برای چندمین بار تکرار میکنند. از طرفی به ندرت می توانید  در رسانه های ضد انقلاب یا روزنامه ها و سایت های اصلاح طلب مطلبی در نقد محتوا یا پیام سریال های تلویزیونی بیابید. شکی نیست که مشتاقان سکولاریزاسیون و فمینیست های وطنی و معنویت گرایان پلورالیست ایرانی از وضعیت بوجود آمده چندان ناراضی نیستند. هرچند ممکن است هرازگاهی برای تکمیل ژست نق و ابراز نارضایتی شان به یک خبر سیاسی یا برنامه حاشیه ای در تلویزیون هم اشاره ای بکنند. نتیجه برای من روشن است. از خلال ده ها حضور چندساعته در جمع های دانشجویی بر میآید که صدا و سیما از چشم نخبگان و دانشجویان متدین و انقلابی افتاده است.

    آنچه موجب ناراحتی مضاعف است اینکه مسوولان ارشد صدا و سیما هیچ انتقادی را نمی پذیرند و یا حتی با دهن کجی از کنار آن می گذرند. چندی پیش وقتی تقریبا تمامی رسانه های جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و حتی علما و روحانیون و نخبگان دانشگاهی از مجموعه طنز ساختمان پزشکان نسبت ترویج بی بندوباری در روابط میان فردی و ترویج سبک زندگی امریکایی و اباحیگری بی سابقه در تلویزیون سخن گفتند، مدیران سیما با  برگزاری یک نظرسنجی نمایشی پیامکی در شبکه سه به تقدیر و سپاسگذاری از این مجموعه مشغول شدند. از طرفی مسوولان ارشد مهمترین سازمان تبلیغی و فرهنگی کشور با بودجه ای هزار میلیارد تومانی با برگزاری دیدارهای صمیمی مکرر در مکرر بجای شنیدن انتقاد ها و یا لااقل اذعان به وجود اشکال در برنامه ها و سریال ها، از همکارانشان تقدیر می کنند و از آنسو بر لیست ممنوع التصویرهای سازمان که انحرافشان صرفا انتقاد از یک برنامه یا سریال بوده است، می افزایند.

    این یک مطلب کاملا وبلاگی است، از ادبیات و لحنش معلوم است. می دانم آنها که باید بخوانند، می خوانند و یا دست کم سریع السیر پرینت مطلب را به پرونده ام ضمیمه می کنند. اما گلایه های روشن رهبر معظم انقلاب از وضعیت رسانه باز هم برآنم می دارد که از نو شروع کنم و بنویسم. در چند روز اخیر هم مکرر تماس میگیرند که راجع به فلان سریال یا بهمان برنامه مطلبی بنویس. این گلایه ها ناظر به وضعیت اسفناک سیماست، زحمات معاونت سیاسی و حتی معدود برنامه های موفق سیما ملاک ارزیابی ما نیست. تصور میکنم وقت آن رسیده که عملکرد یکساله معاون سیما را بررسی کنیم. دقیقا سال گذشته در همین روزها بود که علی دارابی بر صندلی مهمترین و عظیم ترین ابراز رسانه ای فارسی زبان تکیه زد. عملکرد او در حوزه تولید محتوا و شیوه مدیریتی در چند محور قابل بررسی است:
    وضعیت سریال های ایرانی
    وضعیت مجموعه های طنز
    وضعیت برنامه های کودک
    وضعیت سیما در ایام نوروز
    روند رو به رشد امریکا گرایی در پخش سینمایی
    سیاسی تر شدن فضای فرهنگی سیما
    نوع مواجهه با انتقادات دلسوزانه و مطالبات انقلابی
    و محدود کردن و یا تعطیلی برخی برنامه های انقلابی

    نظراتتان را بنویسید تا بزودی با همین عنوان مطالبی را اینبار نه وبلاگی که در رسانه های رسمی منتشر کنم.

    ضمنا به همت برخی دانشجویان در چند دانشگاه نهضت های نقد فرهنگی بویژه نقد صدا و سیما راه اندازی شده است. برای گسترش این شبکه کامنت بگذارید.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]

    حرف های بر زمین مانده آقا:

    ... نتیجه این که در مقابل تهاجم، عناصرِ مؤمنِ خودى مى‏ توانند بایستند. عناصر مؤمنِ خودى را، هرجا که هستند، گرامى بدارید. حرف من این است. من به مسؤولین فرهنگى کشور، از وزارت آموزش و پرورش تا وزارت ارشاد اسلامى، تا سازمان تبلیغات اسلامى، تا بقیه مؤسّسات و بنگاههاى فرهنگى کشور، عرض مى‏کنم: به عناصر خودى تکیه کنید. منظور من این نیست که اگر کسى، جوان انقلابى نیست، دستش را بگیرید بگذاریدش بیرون؛ نه. ... به همه میدان بدهید. هرکس که مى‏ خواهد براى این ملت کار کند، کار کند. من مى‏گویم اجازه منزوى شدنِ عناصر خودى را ندهید.

    ... آن عنصرى که وابسته به دستگاه شاهنشاهى است ودلش به یاد آن روزها می تپد، نمى‏آید از نظام و فرهنگ اسلامى دفاع کند. چرا ما باید غافل باشیم؟! کسى از فرهنگ اسلامى و حیثیّت و موجودیّت این ملت دفاع مى‏کند و در مقابل تهاجم دشمن مى ‏ایستد که دلش در هواى اسلام بتپد و اسلام و ایران را دوست بدارد. ... کسى که سلطه امریکا را براى ایران بپسندد و تشویق کند، میهن دوست نیست. ...  اینها با این قلم زهرآگینشان مى‏آیند در مقابل تهاجم دشمن، از فرهنگ ملى و اسلامى و ایرانى دفاع کنند؟! معلوم است که نمى‏کنند! معلوم است که این، ستونِ پنجم دشمن است! این، براى دشمن کار مى‏کند. این، از خدا مى‏خواهد که امریکاییها برگردند! از خدا مى‏خواهد که نظام وابسته به امریکا و استکبار و گردن کلفتها برگردد.

    ... این ملت، براى این‏که حیثیّتش و کیان حقیقى و انسانى و اسلامى و انقلابى و فرهنگ ملى‏ اش حفظ شود، احتیاج به مجاهدت و مقاومت و ایستادگى در مقابل تهاجم دشمن و تهاجم کردن به نقاط ضعف دشمن دارد. این را خودیها مى‏توانند بکنند. من حرفم فقط همین است. من مى‏گویم: اگر مى‏خواهید هنر این کشور رشد و اعتلا پیدا کند، به هنرمند جوانِ مؤمن تکیه کنید. او مى‏تواند از اسلام و از انقلاب و از این کشور دفاع کند. و الّا آن کارگردان یا تهیه کننده‏اى که وقتى فیلم را مى‏سازد، از پیش فکر مى‏کند که «این نکته را در این فیلم خواهم گنجاند، تا یکى از پایه‏هاى اعتقادى این نظام را هدف قراردهم» که از اسلام و انقلاب دفاع نمى‏کند! ... یعنى اکتفا نمى‏کند به این‏که به انقلاب کمک نکند. فیلم مى‏سازد براى این‏که به انقلاب حمله کند! از اوّل که این فیلم را مى‏سازد، یا این داستان را مى‏نویسد، هدفش این است که کارایى نظام اسلامى را زیر سؤال ببرد و بگوید: «این نظام اسلامى، کارایى ندارد.» از اوّلى که این مقاله را مى‏نویسد یا این اثر هنرى را تولید مى‏کند، هدفش این است که نشان دهد این دولت کارایى ندارد؛ توان اداره ندارد. ...

    ما البته تصمیم نگرفته‏ایم کسانى را که خیال کرده‏ایم خدمت نمى‏کنند یا خیانت مى‏کنند، یکى‏یکى به قانون معرفى کنیم؛ نه. هنوز خیلى کارها در این کشور در زمینه فرهنگى وجود دارد که باید انجام گیرد. منظورم این است که در محیطهاى فرهنگى، به نیروهاى مؤمن تکیه شود. اینها سدّى در مقابل تهاجم فرهنگى هستند.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :وحید یامین پور::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   26   27   28   29   30   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی