سفارش تبلیغ
صبا ویژن







19 دی 1357-نوفل لوشاتو

خبرنگار بی بی سی:

ما امروز شاهد هستیم که یک نهضت جدید اسلامی در بسیاری از ملتهای مسلمان رشد می‌کند، مثل ترکیه و پاکستان؛ و اینها قیامهای اسلامی می‌کنند. به نظر حضرتعالی دلیل این قیامها چیست؟

در سالهای طولانی، تبلیغات دامنه دار دولتهای شرق و غرب موجب اینامام خمینی رحمة الله علیه در نوفل لوشاتو شد که ملتهای مسْلم از آنان بازی بخورند و گمان کنند که ترقیات این کشورهای ضعیف در گرایش به یکی از این دو ابرقدرت است؛ لکن به هر طرف که تمایل پیدا کردند بعد از مدتی فهمیدند که آنها جز اسیر کردن اینها و بردن خزاین و غارت کردن مخازن آنها کار دیگری نمی‌کنند. در عصر ما، ملت ما یافت که شاه به واسطه پیوندی که با غرب، مخصوصاً با امریکا دارد و همین طور با شرق، تمام مخازن ما را به باد داده است بلکه نیروهای انسانی ما را نیز به هدر داده است؛و  فهمیدند جنایات فوق العاده‌ای که مرتکب می‌شود به واسطه پیوندی است که شاه با ابرقدرتها دارد.

از این جهت ملت ما بپاخاست و سایر ممالک، از جمله ممالک اسلامی نیز به این حقیقت تلخ توجه پیدا کردند و با مطالعه تاریخشان درک کردند که تمام گرفتاریهایی که ملتها پیدا کردند از دست این ابرقدرتهاست؛ ناچار از آن ابرقدرتها رویگردان شده‌اند. و اسلام که تمام آرزوهای بشر را به طور شایسته در دسترس آنها خواهد گذاشت و می‌گذارد و قوانین اسلام، چه قوانین‌ اقتصادی و سیاسی و چه قوانین فرهنگی و معنوی آن، قوانین غنی‌ای است که هرکس به آنها توجه پیدا کند ناچار به اسلام گرایش پیدا خواهد کرد.

و مسلمین بعد از سالهای طولانی‌ای که در غفلت بودند حالا مقداری رو به بیداری گذاشتند و مقداری توجه به اسلام پیدا کردند و امید این هست که توجه آنها به اسلام بیشتر بشود و اسلام را آنطور که هست بشناسند و در صورت شناخت صحیح، گرایشات آنان به شرق و غرب بکلی منقطع خواهد شد و برای پیاده کردن احکام اسلام جانفشانی خواهند نمود.

صحیفه جلد 5 صفحات 405-406

 

رونوشت به همه آنهایی که نگران اوضاع مصر هستند. تحولات اجتماعی یک شبه بوجود نیامده اند که بخواهند یک شبه از بین بروند.

گرفتن کرسی در سازمان ملل برای کشور فلسطین بعد از حدود هفتاد سال چند روز بعد از جنگ هشت روزه رو ایرانی می فهمند، مصری ها نمی فهمند.

آینده از آن اسلام است



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]

     انگلیس خبیث و روی کارآوردن محمدرضاپهلوی به روایت ارتشبد فردوست

    بعد از ظهر یکی از روزهای نهم یا دهم شهریور، ولیعهد به من گفت: «همین امروز به سفارت انگلیس مراجعه ارتشبد حسین فردوست رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهیکن. در آنجا فردی است به نام ترات که رئیس اطلاعات انگلیس در ایران و نفر دوم سفارت است. او در جریان است و دربارة وضع من با او صحبت کن.» محمد‌رضا اصرار داشت که همین امروز این کار را انجام دهم.

    من به سفارت انگلیس تلفن کردم و گفتم با مستر ترات کار دارم. تلفنچی به او اطلاع داد. خودم را معرفی کردم و گفتم که از طرف ولیعهد پیغامی دارم. از این موضوع استقبال کرد و گفت: ‌«همین امشب دقیقاً رأس ساعت 8 به قلهک بیا!» (در آن موقع، که تابستان بود، سفارت در قلهک قرار داشت) «در آنجا، در مقابل در سفارت جنگل کوچکی است، در آنجا منتظر من باش!»

    به هم که رسیدیم به فارسی سلیس گفت: «اسمتان چیست؟!» گفتم: «فردوست!» گفت: «خوب، من هم ترات!» و دست داد. بلافاصله پرسید که موضوع چیست؟ گفتم که ولیعهد مرا فرستاده و نام شما را به من داده تا با شما تماس بگیرم و بپرسم که وضع او چه خواهد شد و تکلیفش چیست؟ ترات مقداری صحبت کرد و گفت که محمد‌رضا طرفدار شدید آلمان‌ها است و ما از درون کاخ اطلاعات دقیق و مدارک مستند داریم که او دائماً به رادیوهایی که در ارتباط با جنگ است، به زبان‌های انگلیسی و فرانسه و فارسی، گوش می‌‌دهد و نقشه‌ای دارد که خودتو پیشرفت آلمان در جبهه‌ها برایش در آن نقشه با سنجاق مشخص می‌کنی! من گفتم که من صرفاً پیام‌آور و پیام‌بر هستم و مطالبی که فرمودید را به محمد‌رضا منعکس می‌کنم!

    من به سعد‌آباد بازگشتم و جریان را به محمد‌رضا گفتم. او شدیداً‌جا خورد و تعجب کرد که از کجا می‌داند که من به رادیو گوش می‌دهم و یا نقشه‌دارم و غیره! من گفتم: «خوب‌، اگر اینها را ندانند پس فایده‌شان چیست؟!»

    محمد‌رضا گفت: ‌«فردا اول وقت با ترات تماس بگیر و با او قرار ملاقات بگذار و بگو که همان شب با محمد‌رضا صحبت کردم و گفت که نقشه را از بین می‌برم و رادیو هم دیگر گوش نمی‌کنم؛ مگر رادیوهایی که خودشان اجازه دهند آنها را بشنوم!»
    شب بعد، 

    به ترات گفتم که محمد‌رضا گفته که نقشه‌‌ها را پاره می‌کنم و رادیوی بیگانه هم گوش نمی‌دهم مگر آن رادیوهایی که با اجازه شما باشد. ترات گفت: «خوب، باید ببینم که آیا او در این بیانش، صداقت دارد یا نه؟!»

    همان شب من جریان ملاقات دوم را به محمد‌رضا گفتم. او بلافاصله رادیو را کنار گذاشت و دستور داد نقشه و ریسمان وسنجاق و … را جمع‌آوری کنم و گفت که دیگر در اتاق من از این چیزها نباشد!!! او بلافاصله از من خواست که به ترات تلفن کنم! خیلی دلواپس بود و شور می‌زد. می‌خواست هر چه زودتر تکلیفش روشن شود.

    برگرفته از کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» (ج 1، ص 103 ـ 100)



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]

    أَلسَّلامُ عَلَى الرَّضیـعِ الصَّغیرِ

     سلام بر آن شیر خوارِ کوچک

    أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعات

     سلام بر آن اعضاىِ قطعه قطعه شده

     أَلسَّلامُ عَلَى الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجات

    سلام بر آن گریبان هاى چـاک شد

     

     أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ

     سلام برآن بانوانِ بیرون آمده (از خیمه ها)

    أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَةِ الْبارِزاتِ

     أَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَمات

    سـلام بر آن جان هاى مُستأصل و ناچار

     

    عکس ها مربوط به جنگ 22 روزه است.

    مطلب مربوط به جنگ 22 روزه است که عینا بازنشر می شود



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]

    پس از پایان جنگ جهانی اول به پیشنهاد آمریکا، سازمانی جهانی به نام جامعه ملل بوجود آوردند تا برای صلح جهانی چاره ای دست و پا کند، برای آن میثاقی نوشتند، یکی از مواد آن که مسئله فلسطین و قرارداد 1919 مبتنی بر آن قابل فهم است ماده 22 است. برای کسانی که می خواهند سازوکارهای سواری گرفتن غربی ها از مردم جهان را بهتر درک کنند، به تمام کلمات این ماده حقوقی-بین المللی دقت کنند:

    «در مستعمرات و سرزمین‏ هایی که در نتیجه جنگ اخیر تحت حاکمیت دولت‏ هایی که سابقا در آنها حکومت کرده نیستند و مردمانی درآنجا سکونت دارند که هنوز نمی‏توانند در شرایط بحرانی جهان نو روی پای خود بایستند، این اصل باید مرعی باشد که رفاه و پیشرفت مردم آن وظیفه مقدس تمدن است و ضمانت‏های لازم برای ایفای این وظیفه باید در میثاق منظور شود.

    بهترین شیوه اجرای این اصل این است که قیمومیت این مردمان به ملت‏های پیشرفته‏ ای واگذار شود که راه علت امکانات، تجربه، یا موقعیت جغرافیایی خود مایلند و می‏توانند این مسئولیت را به بهترین نحو انجام دهند.

    این ملل متمدن باید به منزله قیم از جانب جامعه ملل ادای وظیفه نمایند.

    خصوصیات قیمومیت باید بر حسب درجه پیشرفت مردم، موقعیت جغرافیائی منطقه، شرایط اقتصادی، و اوضاع مشابه دیگر متفاوت باشد. برخی از جوامع که سابقا متعلق به امپراطوری عثمانی بودند به درجه‏ای از پیشرفت رسیده‏ اند که می‏ توان موجودیت آنها را به عنوام ملت های مستقل پذیرفت، مشروط بر آنکه تا موقع اتکای کامل بر خود از مشورت اداری و کمک قیم برخوردار باشند.

    تمایلات این جوامع از ملاحظات اساسی در انتخاب قیم خواهد بود. جوامع دیگر، مخصوصا ساکنان آفریقای مرکزی، در مرحله‏ ای هستند که قیم باید تحت شرایطی که آزادی عقیده و مذهب را تضمین کند مسئول اداره امور منطقه آنها باشد.

    حفظ نظم عمومی و اخلاق، جلوگیری از سوء استفاده‏های چون تجارت برده، اسلحه و مشروبات، و ممانعت از احداث استحکامات یا پایگاههای نظامی و دریائی و جلوگیری از آموزش نظامی بومیان برای اهدافی بجز مقاصد امنیت داخلی و دفاع از منطقه، و همچنین تامین امکانات مساوی برای تجارت و داد و ستد سایر اعضای جامعه ملل از شرایط قیمومیت این جوامع است.

    مناطق دیگری چون جنوب غربی آفریقا و قسمت هایی از جزایر جنوب اقیانوس آرام، وجود دارند که به علت پراکندگی جمعیت، وسعت‏ اندک، دوری از مراکز تمدن، مجاورت جغرافیائی با کشور قیم، و یا شرایط دیگر می‏توانند به عنوان بخشی از کشور قیم و با قوانین آن اداره شوند، مشروط بر آنکه این امر منافع مردم بومی را تامین کند.

    در هر موردی از قیمومیت، قیم گزارش سالانه‏ای در مورد منطقه تحت قیمومیت خود به شورا ارائه خواهد کرد.

    اگر اعضای جامعه ملل قبلا در مورد اختیارات کشور قیم، یعنی کنترل یا اداره امور مناطق تحت قیمومیت توافق نکرده باشند، موضوع در هر مورد صریحاً توسط شورای جامعه ملل تعیین خواهد شد. یک کمیسیون دائمی جهت دریافت و رسیدگی به گزارش های سالانه کشورهای قیم تشکیل می‏شود تا در کلیه مسائل مربوط به اجرای قیمومیت مورد مشورت شورا باشد.»

    منبع: تقسیم خاورمیانه و آفریقا میان فاتحان جنگ جهانی اول

    سوال امتحانی: چه کسی قیم را انتخاب می کند؟ مردم سرزمین های تحت قیمومیت چه نسبتی با قیم دارند؟ چه کسی بر قیم نظارت می کند؟ گزارش های قیم را چه کسی ارزیابی می کند؟



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]

    بسم الله

     

    دو روایت نسبتا متفاوت در باب روضه زنانه در ایام میلاد زینب کبری سلام الله علیها

    روایت اول، روایتی است از  مجلس روضه یک خانم جلسه ای روضه خوان به نام «خانم حسینی» در شهرستانم دزفول قهرمان در یکی از روزهای آخر صفر ایام شهادت امام رضا، امام حسن و رسول الله صلوات الله علیهما.
    مادر بزرگوارم نگاشته است.

    هفته ای که تقریبا تعطیل بود و مقارن شد با اعلام تحریم نفت ایران از سوی اتحادیه اروپا و گران شدن سکه و دلار، احتمالا خاطر دوستان هست.

    توضیح و تفصیل بیش از حد ندهم.

    روایت دوم هم چند جمله کوتاه در باب کتاب «دا» است.

    روایت اول: چه کسی خط انقلاب را در دزفول نگه داشته است؟

    در مورد جمله السلام علیک یا اولیاء الله و اودائه

    باید گفت که اولیاء الله چه کسی هستند؟ یکی از اولیاء خدا امام خمینی بود که خودتان بهتر می دانید او با اتکال به خدا و وحدت مردم و هدایت مردم با دست خالی توانست. نظام 2500 ساله شاهنشاهی را سرنگون کند. اینها اولیاء الله هستند ما باید پیرو آنها باشیم.

    ما که پیامبر امام را نمی بینیم پس باید چنگ به ولایت بزنیم و چون خودمان نسبت به این مسائل آگاهی کامل نداریم باید از رهبر خود تبعیت کنیم و گوش به حرفهای بیگانگان و دشمنان ندهیم امام خمینی می گفت آمریکا شیطان بزرگ است.

    آیا او می تواند برای ما سودی داشته و به فکر ما باشد،خوب نهف او فقط می خواهد ملت و کشور ایران علم هسته ای نداشته باشد،از پیشرفت ایران و مسلمانان می ترسد واهمه دارد آنها دائم در حال نقشه کشیدن برای سقوط جمهوری اسلامی هستند.

    اگر ما به حرف بزرگان و رهبر خود توجه نداشته و تفرقه ایجاد کنیم و از مقاومت و پایداری که در 33 سال گذشته داشته دست برداریم خدای ناکرده کشور از هم می پاشد .

    انقلاب ما نمونه و الگوی کشورهای عربی و اروپایی شده خودتان می بیند چگونه یکی یکی کشورهای عربی که 30-40 ساله حکومت می کردند اتحاد و وحدت مردم آنها را بیرون کرد و با افتضاح تمام به آغوش پدرشان آمریکا رفتند.

    اروپا می گوید نفت شما را نمی خریم، خوب نخرد. اگر کسی بگوید طلای شما را نمی خریم غصه دارد؟! نه! هر چه نفت بماند گران تر و ذخیره آینده می شود.

    تازه تحریم کنند مگر چقدر ما به اروپا نفت می دهیم. ما فقط از 100 درص فروش نفت فقط 18 درصد به آنها نفت فروخته ایم. خوب نمی فروشیم نفت ذخیره می کنیم. 

    یا به کشورهای دیگر که می خواهند می فروشیم. خدا همه ظالمان و ستمگران را و صهیونیست ها را نابود کند.

    خانم حسینی یکی از سخنرانان و روضه خوانان دزفول است. نابیناست و با کمک و یاری همراهش به مجالس روضه خوانی اباعبدالله الحسین می رود فردی فعال و باسواد و حافظ قرآن. قرآن را ساده و شفاف برای زنان تفسیر می کند. عضو کانون اصلاح و تربیت شهرستان هم هست.

    [آن نگاه سیاسی، حالا نگاه تربیتی اش را هم حظ کنید]

    در مجلس روضه ای داستانی بیان می کرد: روزی در اتوبوس کنار خانمی قرار گرفتم که در مورد ثواب روزه روز مبعث سوال می کرد. اتفاقاً روز مبعث هم بود. گفتم البته روز مبعث یکی از 4 روز مهم سال است که ثواب زیادی دارد و تشویق کردم که آفرین دختر خوب مسلمان و ...

    پیاده که شدیم، همراهم گفت خانم حسینی این دختر اصلاً اهل این حرفها نبود. شما که نمی دیدید او حجاب درستی نداشت مانتو کوتاه موها بیرون از روسری و ...

    گفتم: از بوی اُدکلنش حدس زدم. ولی شما از فرق سر تا آسمانش را در عشق و علاقه به روزه ندیدی و فقط کاکل و مانتوی کوتاهش را دیدی؟!

    ما باید بچه ها را خوب تحویل بگیریم و کم کم موارد حجاب را به آنها از راه درست تفهیم کنیم. این بچه ها جاهل هستند نسبت به این مسائل. بعضی پدر و مادرها هم چندان اهمیتی به این موارد نمی دهند. مسئله اصلی که همه باید توجه کنیم این است. در مورد محبت به فرزندان رعایت اعتدال انجام شود و با حوصله و درایت بیشتر با آنها رفتار شود. 

    مسئله مهم این است که ما باید همیشه در صحنه باشیم. اینکه قرآن می فرمایدبعضی وقتها اموال و اولاد باعث فتنه و فساد هستند و باید توجه داشت. یعنی اولاد هم باعث فتنه می شوند؟
    سردمداران فتنه آنها را فریب داده به خیابان آوردندو باعث شدند همین بچه های خودمان پرچم های امام حسین را آتش بزنند. ما باید جوانان خود را هدایت کنیم. بخصوص اینکه مسئله انتخابات است و نباید به حرف ماهواره و یا افراد ضد انقلاب گوش داد آنها می گویند مجلس برای ما چه کرده چه اثری دارد. رأی بدهیم یا نه؟!
    همه اش حرفهای ناامیدی می زنند شما باید در انتخابات شرکت و حتما تحقیق کنید که اصلح را انتخاب کنید.

    روایت دوم: روضه از داخل خیمه گاه

    برادران هرچه از مصائب اباعبدالله شنیده اند از روضه خوان های مرد شنیده اند. البته در عرف کتابهای روایت و مقاتل روضه  کمتر ادبیات و احساسات زنانه دشت کربلا دیده و نقل می شود.

    کتاب دا، سیده زهرا حسینی شدائد و غم از دست دادن عزیزان بر نسوان سخت تر و تلخ تر است. چرا که ظرافت های و پیچیدگی های روحی زنانه در پیشآمدهای احساسی گوشه ها و زاویه هایی بیشتری برای درنوردیدن دارند.

    در ایام تعطیلات نوروز 91 برای دومین بار توفیق خواندن بخشهای آغازین کتاب دست داد.

    روایت هفته اول جنگ در غسالّخانه زنانه «جنّت آباد» قبرستان خرمشهر و علی الخصوص روایت خانم سیّده زهرا حسینی از شهادت پدر بزرگوارشان گریزهای لحظه به لحظه و گام به گام فراوانی به کربلا دارد. شاید اگر مقتلی از داخل خیمه گاه حسینی داشتیم کتاب دا با آن شباهت هایی داشته باشد.

    البته همان طور که راوی کتاب نیز تصریح دارند قطعا خواندن مصائب کوچک ایشان، سنگینی و بزرگی آلآم اهل بیت علیهم السلام را بیشتر ملموس می کند.

    این روزها شنیده شده زینب کربلای خرمشهر دوباره گرفتار تخت و بیمارستان شده است، برای شفای ایشان حمد شفا بخوانید.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی