سفارش تبلیغ
صبا ویژن







بسم الله

خطاب فرمایشات حضرت آقا در حرمت هتاکی و فحاشی دقیقا و تحقیقا به برخی مومنین و امت حزب الله بود. اینجانب به سهم خود شرمنده و خجالت زده هستم که برای چند جمله هدایت و راهنمایی و دلخوری در میان عتاب­ ها و تذکرات آقا جا گرفته ایم. اما بعد از شنیدن این سخنان ارادت و عمق عشق و دلداگی مان به او بیشتر شده است. چه مولای کریمی و چه آقای نجیبی که برای رجاله های سیاسی و منحرفان از خط امام و انقلاب و خدمت کنندگان به دشمن هم حاشیه امن ایجاد می کند.

حضرت علی علیه السلام فرموده باشد: اگر با شمشیرم بر بینى مؤمن بزنم که دشمن من شود، با من دشمنى نخواهد کرد، و اگر تمام دنیا را به منافق ببخشم تا مرا دوست بدارد، دوست من نخواهد شد.

چه باک که آقای بصیر و مدیر ما برای اینکه اشتباهات حزب الله بهانه زبان درازی خواص بی بصیرت نشود ما را با تازیانه کلامش بنوازد. حال که ما سر تا به قدم معتقد بوده و هستیم که برخی عملکردها و سخنان شایسته دوستان و یاران «سیدعلی» نبوده نیست.

چه باک که امروز برخی مدعیان بی هنر دیروز که تا 25 بهمن هشتاد و نه یعنی حتی یک سال و یک ماه و چند روز بعد از واقعه عاشورای سال گذشته در خواب خرگوشی و یا کرگوشی بودند، زبان دراز کنند و خود را ولایتمدار نشان دهند و افسران جوان ولی امر مسلمین جهان را افراطی بخوانند. رجوع شود به حدیث بالا!

اما نکته اینجاست که این علی زمانه است که حق دارد ما را تأدیب و تنبیه و ملامت کند. فقط او و دوستانش! گوش حزب الله برای شنیدن نصیحت های غیرصادقانه و بزدلانه جماعت ابوموسی اشعری کَر است. بالاتر آن که اجازه گشاده دهانی و سخن سرایی را نیز به آنها نمی دهد. کسانی که عرضه یک موضع گیری علیه دوستان و نوکران داخلی اسرائیل و آمریکا را نداشته اند، را چه رسد به اینکه بخواهند حزب الله مومن و مخلص را نصیحت کنند و راهبری نمایند.

زهی خیال باطل، حزب الله خیلی وقت است بزرگ شده است و نیاز به پدرخوانده ندارد، بدین وسیله ما هر حرفی را ولو حرف حق از هر کسی گوش نمی کنیم، ما فقط حرف حق را از مولا و سرورمان خمینی کبیر در باب آمریکا گفته بود: « آمریکا اگر لااله الا الله هم بگوید ما باور نمی کنیم...» حال آمریکا صفت های داخلی، نوچه مستکبرها و نیمه دیکتاتورهای داخلی هم بدانند که اگر صد بار که نه سیصدبار هم ملامت آقا، را تکرار کنند، ما حرف آنها باور نمی کنیم. کسانی که نوبت هتاکی و اتهام زنی که می رسد، کارنامه سیاه و کثیفشان نیاز به جستجو ندارد، بس که لباس گفتار و کردارشان کدر است، چنین تیرگی هایی توجه کسی را جلب نمی کند. این لباس سپید است که نقطه سیاه در آن برجسته می شود.

اما خوشحالیم، خوشحالیم که حتی هاشمی رفسنجانی نیز برای در امان ماندن باید به آقا پناهنده شود. اصلا ما می خواهیم هیچ پناهی جز ولایت فقیه در این کشور نباشد، همه باید بدانند، اگر امنیتی هست از صدقه سر ولی فقیه است. در این مملکت منافقین هیچ امنیتی نباید داشته باشند، جز در سایه نجابت ولی فقیه، جز در طفیلی وجود ولی فقیه عادل زمان. هر چند ممکن است برخی برای سوء استفاده از اشتباهات حزب الله و برای امتیازگرفتن از آقا، در چنین مواردی به سراغ ایشان بروند. اما آنها هم خوب می دانند که محور قدرت و شوکت در این مملکت حضرت آقاست و باید به سراغ ایشان بیایند و هر کس بتواند رشحه ای حمایت از آقا برای خود کسب کند، در این مملکت جایگاه خواهد داشت.

این قصد حزب الله است، این هدف حزب الله است، این آرزوی حزب الله است که همه مدعیان قدرت خوب بدانند، که این کشور یک آقا دارد.

قطعا اتفاقی که در شهرری برای دختر هاشمی رفسنجانی رخ داده است، سوای آن که مشکوک است، نماینده تام و تمامی برای حزب الله نیست. اما فریاد کشیدن بر سر منافقین و آرام نگذاردن دشمنان اسلام و انقلاب وظیفه و رنگ خون حزب الله است.

 



  • کلمات کلیدی : حزب الله?، ?ولی فقیه، ?انتقاد

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]

    ابن ابى الحدید, از مورخانى مانند مدائنى وواقدى , حادثه [جنگ جمل] را چنین نقل مى کند:امام با گروهى کـه آن را ((کـتـیـبة الخضراء)) مى نامیدند و اعضاى آن را مهاجرین و انصار تشکیل مى دادند, در حالى که حسن و حسین اطراف او را احاطه کرده بودند, خواست به سوى سپاه دشمن حمله برد.

    پـرچـم را بـه دست فرزندش محمد حنفیه داد و فرمان پیشروى صادر کرد و گفت : به اندازه اى پیش برو که آن را بر چشم جمل فرو کنى .

    فرزند امام آهنگ پیشروى کرد, ولى رگبار تیر او را از پیشروى بازداشت .

    او لحظاتى توقف کرد تا فشار تیرباران فرو کش نمود.

    در ایـن هنگام امام مجددا به فرزند خود فرمان حمله داد, اما چون از جانب او درنگى احساس کرد به حال او رقت آورد و پرچم را از او گرفت و در حالى که شمشیر در دست راست و پرچم در دست چپ او قرار داشت, خود حمله را آغاز کرد و تا قلب لشکر پیش رفت.

    سپس براى اصلاح شمشیر خود, که کج شده بود, به سوى یارانش بازگشت.

    یاران امام, مانند عمار و مالک و حسن وحسین, به او گفتند: ما کار حمله را صورت مى دهیم, شما در اینجا توقف کنید.

    امـام بـه آنان پاسخ نگفت و نگاهى هم نکرد, بلکه چون شیر مى غرید و تمام توجه او به سپاه دشمن بود و کسى را در کنار خود نمى دید.

    آن گـاه پـرچـم را دو مـرتبه به فرزند خود داد و حمله دیگرى آغاز نمود و به قلب لشکر فرو رفت و هر کس را در برابر خود دید درو کرد.

    دشمن از پیش روى او فرار مى کرد و به اطراف پناه مى برد.

    سپس برگشت در حالى که شمشیر او کج شده بود که آن را با فشار بر زانوان راست کرد... +

    قطعا در فتنه هشتاد و هشت بسیاری از مومنین در حوزه های مختلف و در عرصه های مختلف زحمت کشیده و مرارت دیده اند و خون جگر شده و برخی خونین بدن شدند تا حقیقت منجلی شد و مردم کار را تمام کردند.

    لذا این روی سخن این مطلب کوتاه با برخی از عزیزانی چون سردار آهستان و حاج تقی دژاکام و صالح مفتاح عزیز نیست.

    رویکرد توحیدی صرفا در عبادت و اعمال نیت محور نیست بلکه نسبت به همه شئون دین باید رویکرد توحیدی و یگانگی داشت، یعنی سیره علوی که تجلی جلوات خداوند است نیز باید همه آن دیده شود. بعد از اتفاقی که برای فائزه هاشمی در حرم عبدالعظیم، انتقادات و ایرادات نسبت به آن فرد و عمل وی آغاز شد. از جهات مختلف از سوی افراد مختلف، برخی از این افراد سیره علوی را در رعایت کردن ناسزا نگفتن به دشمنان حتی عایشه در جنگ جمل مستند کردند. اما از آنجایی که صدفه الخیر، اینترنت آرشیو دارد، جستجوگران و علاقه مندان به شایستگی خواهند دید که همینان قاطعیت و شدت نفرت و صلابت در برابر دشمنان خدا را هیچ گاه از خود نشان نداده و حتی غلظت خشونت در برابر محاربان و معاندان را با بیرون آوردن دستمال کهنه اخلاق گرایی شان بدبو خوانده اند.

    سال ها پیش در ماجرای فیلم «مارمولک»، وحید جلیلی همیشه مجاهد، می گفت، هر کس از فیلم «زیر نور ماه» تقدیر کرده است حق دارد از فیلم کذایی انتقاد کند. البته این حکم عقل است و به گمان در اصول، قیاس به اولویت خوانده می شود.

    حال در یک جمله: هر کس با شمشیر کج از جمل باز می گردد، حق دارد ناسزاگویی را محکوم کند.

    اما یک جمله خطاب به همه: همه می دانیم سال گذشته و حتی امسال بسیجیانی در خیابان های تهران مردانه با هر وسیله ای که دستشان آمد، در مقابل لشکر داخلی دشمن ایستاد تا صدا و سیما سقوط نکند تا امنیت در خیابان های تهران دوباره مستقر شود و ... اما کشته نشدند اما هتک نشدند بلکه محکوم شدند که چرا خلاف اخلاق عمل کرده اند و از انقلاب با رفتارهای خشونت آمیز دفاع کرده اند. شاید آنها وبلاگ ندارند دوربین هم ندارند و حتی تر شاید یک مطلب از وبلاگستان هم نخوانده بودند و نخواهند خواند.

    کدام یک از ما وبلاگنویسان این جرات را به خود دادیم تا از شمشیرزدن بسیجی ها دفاع کنیم. ما خوب نقد کردیم، خوب افشاگری کردیم، خوب بصیرت زایی کردیم، عالی علیه هاشمی و موسوی و بی بی سی و غرب موضع گیری کردیم، عالی از مواضع به حق آقا در عرصه اینترنت دفاع کردیم، حتی برخی از ما در خیابان ها با همان وضع حاضر شدیم. ولی کدام گمنام ها در خیابان در ردیف شیطان محکوم شدند، چه کسانی مجروحانشان در بیمارستان ها ناجوانمردانه پذیرش نمی شدند، چه کسی حتی وقتی می خواهند در میدان جنگ حاضر شوند می باید چهره اش را ماسک بزند تا خانواده اش در امان بمانند. انصاف بدهیم کمتر دیده شد ما از بسیجیانی که خوب و درست کتک می زدند دفاع کردیم.

    آیا بسیجی خوب، فقط بسیجی است که خوب کتک می خورد و کشته می شود.

    ما وظیفه خود را تمام نکردیم هر چند هنوز هم دیر نشده است.ما از صف کشی جمل دفاع کردیم ولی از قتل عالم ده هزار نفری اهل جمل دفاع نکردیم. ما از خوارج انتقاد کردیم ولی از قتل عام چهار هزار نفری خوارج دفاع نکردیم. ما قرآن های سرنیزه را شناسانیدیم و بر کشته عمار گریستیم اما از شمشیر کشیدن بر روی اهل نفاق دفاع نکردیم.

    اما در نسبت فحاشی به فائزه هاشمی، فحش دادن کار بدی است، از دوستان اهل بیت بدتر! خصوصا زمانی که دشمن منتظر بهانه برای پناه گرفتم در مظلومیت اخلاقی، برای لاپوشانی رذالت سیاسی و فکری خویش است!

    خیلی مرتبط:

    تصویر واقعی از پدیده «لباس شخصی»

    سلام بر همه! الا اخلاق فروش



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]

    قاتل زبیر به دوزخ خواهد رفت اما قرار نیست مالک را به معاویه تسلیم کنیم

    چون اهالی مصر و بصره و دیگر بلاد اسلامی برعلیه مفاسد و مظالم عثمان و اطرافیانش در مدینه گرد‌ آمدند با وساطت حضرت علی علیه السلام راه برگشت در پیش گرفتند. ولی زمانی که قاصد عثمان را که دستور قتل آنان را به سوی والی مصر می برد، دستگیر کردند، بازگشتند و کار عثمان را یکسره ساختند! حضور فیزیکی حسنین علیهم السلام و سخنان ابوتراب سودی نبخشید  .

    هیچ گاه در تاریخ به صراحت به قاتل یا قاتلان عثمان اشاره نمی شود یا اجازه ندادند این حقیقت مشهور شود  !

    معاویه قبل از اینکه به سمت صفین رهسپار شود نامه ای به اهل مدینه می نویسد و آنان را به یاری و همراهی در قصاص قاتلان عثمان دعوت می کند، او خود را غیرراغب و مکره نسبت به خلافت می شمرد و علی را به دلیل زیر پر و بال گرفتن مالک و امثالهم در لشکرش مقصر بر می شمارد و تصریح می کند که اگر قاتلان یعنی مالک و دیگرانی که بازوان حضرت محسوب می شوند تحویل دهد،معاویه از جنگ دست برخواهد داشت  .

    نامه معاویه و عمرو به مردم مدینه

      «اما بعد، هرچند پاره ای امور بر ما نهان بوده اما این (حقیقت) بر ما پوشیده نیست که علی عثمان را کشته است، و دلیل این مدعا پایگاهی است که قاتلان عثمان در دستگاه او دارند. ما انتقام خون او را می خواهیم و خواستار آنیم که قاتلان وی را به ما بسپارند تا بر اساس کتاب خدا آنان را بکشیم  .

    اگر علی آنان را به ما بسپارد ما از مخالفت با شخص او دست می کشیم

    و شورایی میان مسلمانان، همانگونه که عمر بن خطاب مقرر داشت، ترتیب می دهیم  .

    اما (درباره ما باید بدانید که) ما خواهان خلافت نیستیم (و سودای آن را در دل نمی پرورانیم)، پس شما نیز ما را در این کار مدد کنید و به نوبه خویش برخیزید

    که اگر ما و شما همدست و همدستان شویم

    علی از ادامه راه خطرناکی که در پیش گرفته پروا کند.»

    منبع: برگی از تاریخ/نامه معاویه به مردم برای شورش علیه امام علی (ع)    

    خوب این نامه بسیار شبیه نامه ای است که هاشمی رفسنجانی چهارشنبه قبل انتخابات به رهبر حکیم انقلاب روحی فداه نوشت. در آن نامه غیر مودبانه به صورت سرگشاده برای مردم نوشته شده بود، احمدی نژاد را مقصر اصلی عنوان کرده بود. و از ولی امر مسلمین می خواست تا دست حمایت از سر او بردارد تا مشکل حل شود و عدالت در حق احمدی نژاد اجرا شود.

    اگر مالک به دست خود عثمان را نکشته باشد، اما او عمار یاسر – نسبتا عصبی مزاج- از عناصر اصلی محاصره خانه عثمان بودند و به نوعی حداقل دو جنگ به بهانه قتل عثمان بر حضرت امیرالمؤمنین سلام الله علیه تحمیل کردند.

    حال که قرار است قاتل زبیر در دوزخ باشد، قرار نیست مالک را نیز تحویل معاویه بدهیم.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]

    زبیر سیف الاسلام، فدایی رسول الله(صلوات الله علیه و آله) بر امیر المومنین سلام الله علیه خروج کرد، کار را به عرصه جنگ کشاند.

    حضرت علی علیه السلام در آستانه جنگ، سر برهنه و بدون زره و سلاح سراغ زبیر رفت و خاطرات و توصیه هایی از نبی اعظم خدا به او یادآوری کرد تا زبیر پشیمان شد و از جنگ کناره گرفت. عبدالله بن زبیر فرزند ارشد، زبیر را به ترسو بودن متهم کرد و زبیر برای رد این تهمت به لجاجت دوباره پای بر حق نهاد و به صف لشکر علوی حمله آورد. اما لشکر از برابرش می گریخت.

    چرا که مولا فرموده بود، از برابر زبیر عقب بنشینید و کسی بر او حمله نبرد.

    زبیر که شهامتش را ثابت کرده بود راه کناره گرفت اما طی تفصیلی توسط عمربن جرموز کشته شد. این فرد وقتی سر زبیر را آورد حضرت به قاتل فرمود: مگر من نفرمودم که گریختگان را دنبال نکنید!

    قاتل خوش خیال و ناولایت مدار وقتی در گرفتن جایزه از حضرت علی علیه السلام پشیمان شد، چنین گفت: با شما چگونه توان زیست در راه شما اگر کسى را بکشیم با دوزخ بشارت مى‏دهید اگر با خود شما جنگ کنیم کافر مى‏شویم!

    امیر عرب به وی مژده جهنم را از زبان حضرت رسول صلوات الله علیه و آله داد.

    ابن جرموز با خوارج در نهروان بود و بدست على (علیه السلام) کشته شد! (شرح کامل را اینجا بخوانید + )

    مولای ما خامنه ای عزیز دستور دادند که سران سه قوه و رئیس مجمع تشخیص نباید تضعیف شوند.(+) قطعا رهبر حکیم انقلاب از وضعیت سیاسی و جایگاه آیت الله هاشمی رفسنجانی در فتنه هشتاد و هشت بیش از همه اطلاع دارد. هر چند این نکته هم هیچگاه از سخنانش بر نیامد که هاشمی رأس فتنه است.

    شب اول محرم امسال، آقا بعد از سخنرانی حجت السلام پناهیان که به آقای ضرغامی سفارش می کنند که این سخنرانی ها با حال و هوای این جلسه ایراد می شود چه خوب است که برای پخش عمومی اصلاح شود.(+)

    لشکر حزب الله به نظرم آقا فرموده است از جلوی زبیر کنار بروید!

     



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]

    کاوه اشتهاردی را شلاق بزنید!

    حسین قدیانی در وبلاگش نوشته که «کاوه اشتهاردی را شلاق نزنید» و گفته است اگر تیتر بزنیم شلاق بزنید، کار ژورنالیستی کرده ایم. البته حرف درستی است. ولی بدین وسیله اعلام می کنم  این درخواست کاملا واقعی است. 

    شهید آوینی، در یکی از جملات قصاری که زیاد تکرار می شود، گفته است: در عالم رازی است که جز با خون افشا نمی شود.

    و اینجانب برداشتم از «راز»ی که مد نظر سید مرتضی آوینی است، راز مظلومیت می دانم. خون است که ریخته می شود تا ظالم از مظلوم شناخته شود. بالاخره باید شهید لاجوردی در گوشه دکانش در بازار تهران به شهادت برسد بلکه آنهایی که ذره ای در دلشان شرافت و انصاف باقی است بیدار شوند که ظالم کیست و مظلوم چه کسی است؟

    کاوه اشتهاردی باید شلاق بخورد، ولو اینکه 14 عضو هیأت منصفه رای به برائت داده باشند. شلاق بخورد تا ما به دوستان باصفا و با اخلاص مان نشان دهیم، کرم از خود درخت است. دست به گیرنده های خود نزنید، نوشته حسین قدیانی بی ادبی بود و هتاکی، درج نامه بسیج دانشجویی علیه مهدی هاشمی هم سیاه نمایی است؟ اختلاف جناحی و بازی سیاسی است؟

    آقای قوه قضائیه هیچ گاه سران فتنه را محاکمه نخواهد کرد. اصلا ما تقاضا می کنیم آنها را محاکمه نکند. با آن وضع محاکمه هایی که برای بهزاد نبوی و امثالهم درآمد می ترسم در آخر رجانیوز به عنوان پراکننده شایعه تقلب محکوم شود.

    سران فتنه محاکمه نشوند حداقل دلمان خوش است که اگر محاکمه می شدند چه می شد و الکی در دلمان ذوق کنیم.

    واقعا می گویم اگر یک بچه حزب اللهی شلاق بخورد، برخی باور خواهند کرد، اشکال های جدی ای وجود دارد همه مسائل کشور از دفتر رئیس دفتر بیرون نمی آید. وقتی دادستان تهران، کمتر از بیست و چهار ساعت وقت نیاز دارد تا به کوچکترین انتقادها و مطالب وبلاگی و غیروبلاگی پاسخ دهد، احتمالا مرده است وقتی حبیب الله لطیفی محارب اعدام نمی شود، یک هفته خفه خون گرفته که توضیح دهد چرا اعدام نشد. 

    وقتی حمزه کرمی می گوید، سرمان را در چاه دستشویی فرو کرده اند، یا راست می گوید یا دروغ، آقای دادستان تهران لطفا شفاف سازی کنید. این نامه های پی درپی نوری زاده و عبدالله مومنی و امثالهم جواب ندارد. دکتر الهام حتما آدم جناحی است که می خواهد در مسیر مبارزه با مفاسد اقتصادی حضرت قوه اختلال ایجاد کند. 

    کاوه اشتهاردی باید شلاق بخورد، تا عده ای مطمئن شوند که قضیه جدی است. سران فتنه اگر جرات کنند علیه رهبری هم شکایت نامه به قوه قضاییه خواهند نوشت. هر چند همان عده فوق الذکر خوش خیال و اولویت نفهم توجیه خواهند کرد که در حکومت اسلامی فخر این است که رهبری هم در دادگاه حاضر شود.

    یعنی اگر کاوه اشتهاردی جوان انقلابی و مومنی که آگاهان وضع و حالش را در نسبت با دولت فعلی و رئیس دفتر رئیس جمهور فعلی می دانند، شلاق نخورد. چگونه سرمان را بالا بگیریم بگوییم ما مظلوم شدیم تا مظلومیت به دامن رهبری را نگیرد.

    کاوه اشتهاردی باید شلاق بخورد، امسال سال مظلومیت مضاعف است. امسال سال شلاق های مضاعف است. شیخ ما گفته بود، سه سال قبل گفت، برای اصلاح بین مومنین باید مظلومیت کشید باید مظلومیت کشید. تا شاید ظالم مومن غافل بیدار شود و یا مومنین ساکت به صدا در آیند و همصدا شوند.

    در عالم رازی است که جز با شلاق خوردن فاش نمی شود!



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی