سفارش تبلیغ
صبا ویژن







بسم الله

 

 

سال 1391 بر همه دوستان و خوانندگان وبلاگ پر خیر و برکت باد 

به علت تغییر محل سکونت و تقارن با ایام نوروز اینترنت کافی ندارم. با عرض پوزش از همه دوستانی که کامنت آنها منتشر نشده یا دیر منتشر می شود و یا پاسخ داده نمی شود.

شبکه دو، ویژه برنامه نوروز احسان علیخانی ، به شکل دفعی و بی مقدمه حجت الاسلام مرادی می بایست به جایزه گرفتن از آکادمی اسکار را به کارگردان فیلم جدایی نادر از سیمین تبریک بگوید.

لحظات پایانی سال 90 با روشن گری جانانه شیخ شهاب مرادی در باب دروغ بزرگ اسکار همراه شد. نقد منطقی وی از تابوی مسخره تبریک به اصغر فرهادی دل را صفا داد. خصوصا استقامت هنرمندانه و عالمانه اش بر علیه صلح طلبی خرگوشی اصغرآقا و اصرار و تأکید بر برداشتن پرچم دشمنی علنی با آمریکا و در نهایت تبیین جایگاه شهیدان در اعتلای نام و یاد ایران، حال خوبی برای امسال را نوید داد. 
نقاشی خواهرم مهتاب تقدیم به علیرضا احمدی روشن، نور چشم ملت، که توسط دوستان به دست همسر معظّمه شهید رسیده است.

پیام نوروزی مقام معظم رهبری را فرصت طلایی دیگری برای احمدی نژاد می دانم برای جبران کاستی های گذشته اش، تفصیلش بماند تا فرصت مقتضی.



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]

    بسم الله

    تقدیم به روح مصطفی احمدی روشن

    اگر چنانچه به مجموعه‌ى دشمن به چشم یک جبهه‌ى مستمرى که وظائف را تقسیم کردند، نگاه کنیم، آن وقت احساس مسئولیت ما در هر قضیه‌اى شکل تازه‌اى به خودش میگیرد. حالا در همین قضیه‌ى این ترورها، من عقیده‌ام این است که بچه‌هاى تشکلهاى دانشجوئى در این قضیه کوتاه آمدند؛ یعنى کم‌عملى نشان دادند. باید این قضیه را بزرگ میکردید. البته نه اینکه بزرگ کنید - چون خودش بزرگ است - همان جور که هست، منعکس میکردید. ما حتّى ندیدیم تشکلهاى ما پوستر این شهدا را هم چاپ کنند، منتشر کنند، پخش کنند، یادمان اینها را نگه دارند. نه، این موضوع اصلاً نباید فراموش شود؛ این کار کوچکى نیست. 19/5/90

    مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان

    بعد از وقوع تهدیدات علنی و رسمی مقامات اروپایی و آمریکایی بر ضد مردم ایران سطح جدیدی از تقابل استکبار و اذنابش رونمایی شده است. در راهکار جدید دشمنی راهبردی به سطوح کاملاً غیرنظامی کشانده و حذف فیزیکی نخبگان علمی و دانشگاهی ایرانی کشیده شده است. در سال های بعد و حتی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی دسترسی دانشجویان ایرانی به سطوح عالی علمی غربی غیرممکن بوده است. اما کامیابی ملت ایران در فتح قله های علمی جهان خصوصا در فن آوری های صلح آمیز هسته ای موجب کنارزدن پرده انسان دوستی و بشرنوازی آنان در ترور دانشمندان برجسته ایرانی شد. به عنوان نمونه اظهارات علنی جان ساورز مسئول سازمان جاسوسی انگلیس در آغاز اقدامات جاسوسی و غیردیپلماتیک برای متوقف کردن پروژه هسته ای ایران و شهادت شهید دکتر مجیدشهریاری بود. 

    شهادت مهندس مصطفی احمدی روشن، مجددا دغدغه جمع های دانشجویی را برای انجام اقدام مقتضی برانگیخته است. احساس وظیفه جنبش دانشجویی و عموم جوانان مومن و متدین دانشگاهی برای واکنش نشان دادن نسبت به این تجاوزگری ها امری ضروری و واجب است. لذا این واجب نیازمند دانستن مقدماتی است که آنها نیز به تبع واجب می شوند.

    ادامه مطلب...

  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]

    ... هم خودش حکایتی است!

    8 آذر شهادت شهید شهریاری

    8 آذر تصرف سفارت انگلیس یا لانه فتنه گری

    10 آذر شهادت شهید مدرس

    11 آذر شهادت شهید میرزاکوچک جنگلی

    خون مظلوم، چه اثر عجیبی دارد! حتی اگر قرن ها از آن بگذرد.

    در گلایه نسبت به خودمان و این لشکرکشی های سالیان دراز در مقابل سفارت خانه ها خصوصا سفارت انگلیس و نسبت آن با رضایتمندی مقام معظم رهبری یک نکته بیشتر لازم نیست:

    تراز آن چه که حضرتش می خواهند با افق های جنبش دانشجویی انقلابی تفاوت های فاحشی دارد، فواأسفاه!

    اما اشتباه در راهکار غیر از اشتباه در راهبرد است! برخی مومنین به جای نشانه رفتن به سمت آمریکا و انگلیس به سمت دانشجویان انقلابی زبان باز می کنند.

    البته تر، مومنین تصرف کننده هم زیادی خوش به حالشان نباشد، این اقدام قطعا به لطف خدا برکت خود را خواهد داشت، ولی انصافا اگر خودمان به خودمان نمره بدهیم، بیشتر از دو یا سه از بیست حقمان هست؟



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]

    رگه های خوارجی میرحسین موسوی: لا حکم الا قانون 

    به مناسبت یک تحقیق درسی به سراغ بیانیه های هفده گانه میرحسین موسوی رفتم. بیانیه های مربوط به بازه 22 خرداد هشتاد و هشت تا بیانیه مربوط به وقایع روز عاشورای هشتاد و هشت تهران!

    اگر قضا و نصرت الهی باشد، چند گوشه کوچک و تعریض کوتاه بر نوشتجات این فرد خواهد شد.

    اولین نکته ای که در سراسر بیانیه های موسوی مشهود است، نپذیرفتن مجریان قانون و اصرار و ابرام بر اصل قانون است. موسوی خصوصا خواستار اجرای بدون تنازل قانون اساسی است. وی می گوید آن چه که بدان اعتراض دارد و آن چه که مخالفانش را به خشم آورده است، ظرفیت های برزمین مانده قانون اساسی است. وی مدعی است که دوستانش نیز به دلیل تقاضای اجرای قانون اساسی به زندان افتاده اند.

    بدون اینکه به اصل مدعای میرحسین موسوی بپردازیم، اولین سوال این است که چه کسی باید قانون را اجرا کند. قطعا قانون فصل الخطاب است اما وقتی شما هیچ کدام از مجریان قانون را به رسمیت نشناسد چه کسی باید قانون را اجرا کند.

    این رویکرد موسوی، رویکردی است که عالمان تاریخ را به یاد خوارج را می اندازد که با شعار لاحکم الا لله، از صف لشکر علوی جدا شدند. حضرت امیر سلام الله علیه یکی از استدلال هایی که حضرت در مقابل خصم خود ایراد فرمودند که کلمه حقٍِ یراد به الباطل، لابد للناس من امیر، برّ أو فاجر!

    حضرت می فرمایند حرف صحیحی می زنند اما منظور باطلی مراد می کنند، چرا که برای هر قومی نیاز به امیری است قرآن که خود زبان ندارد شما در اولین حرکت حداقل نظم و قانون را نمی پذیرید.

    انتخابات ابطال شود، مجریان انتخابات عوض شوند، خوب چه کسی باید قانون را اجرا کند؟

    خوارج وقتی از لشکر حضرت خارج شدند، می بایست برای تنظیم امور خود یک سازمان می دیدند، لذا یک هیأت شورایی تشکیل دادند و لاحکم الا لله را کنار گذاشتند.

    همان گونه که جناب میرحسین نیز خواستار تشکیل یک هیأت بی طرف یا لویی جرگه و از این قسم اختراعات خودخواسته شد.

    آقای میرحسین موسوی و الباقی مدعیان اجرای قانون اساسی، با شعار لاحکم الا قانون، اولین نتیجه سخنتان بدون مجری ماندن قانون خواهد بود. لذا مجبور هستید افراد مقبول خود را به عنوان هیأت مجری تعیین کنید و از اینجا وارد فاز دیکتاتوری خوارجی خواهید شد که این بحث بماند.

    تطبیق صددرصدی حوادث در تاریخ کار مشکلی است، لذا شباهت ها می تواند از یک جهت درست باشد از صد جهت نادرست. به نظر می آید میرحسین موسوی از بیانیه شماره یک خود نوعی خارجی گری و آنارشیم را پایه گزاری کرد که در نوشته های بعد بدان اشاره خواهد شد. ان شا الله 



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]

    سریال های تلویزیونی از چندی پیش شاهد نوع جدیدی از حجاب است. این نوع حجاب ترکیبی است از حجاب پایه و حجاب اصلی!

    حجاب پایه مقنعه ای است که محدوده خطوط قرمز صدا و سیمای جمهوری اسلامی کاملا رعایت شده و حتی یک مو نیز از نسوان بازیگر مشاهده نمی شود و حجاب تا مچ دست ها نیز صد در صد کامل است. 

    اما حجاب اصلی شال یا روسری ای است که به صورت کاملا گشاد و یله روی سر بازیگر به شکل دلربایی، در رنگها و طرحها و ابعاد و اشکال مختلف جلوه نمایی می کند.

    بنا به فرمایش اساتید فن آن چه در اذهان بیننده ته نشین می شود، حجاب پایه نیست! برای اثبات این مدعا کافی است نگاهی به خیابان های هر منطقه و بازار از  شهر تهران بیاندازید تا نمونه های حجاب های اینچنینی را بدون حجاب پایه مشاهده کنید.

    برخی کارشناسان این نفوذ را از شهر به تلویزیون می دانند ولی حتی در چنین وضعیتی شهرستانها و روستاها گناهی ندارند که باید پمپاژ فحشا و فساد شهری تهران به صورت هموژنیزه هر شب مهمان سفره هایشان شود.

    سریال «ساختمان پزشکان» فارغ از نقد مضمونی و نقد محتوایی، این هنجارشکنی پنهان را به نهایت رسانده است. در این سریال حتی حجاب پایه هم به عکس سریال های دیگر سیاه نیست و می تواند انواع و اقسام رنگ های مختلف را برای مقنعه ها فوق الذکر در نظر بگیرد.

    آقای رادان امروز در فرمایشی در اخبار سیمای جمهوری اسلامی از آغاز برخورد با بدپوششی سخن گفته اند. (+)خواستم به عنوان اولین و نزدیک ترین مصداق این «ساختمان پزشکان» را به ایشان پیشنهاد کنم تا اعمال قانون کنند.

    بنا به فرمایش عده ای دیگر از اساتید فن، این رفتار دوگانه سیمای جمهوری اسلامی و قوه قاهره جمهوری اسلامی نیز در ذهن مخاطبان به صورت پاردوکسیکال ته نشین می شود و الخ



  • کلمات کلیدی :

  • نوشته شده توسط :تاملات::نظرات دیگران [ نظر]
    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >
    کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی